یکشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۴

گزارش کمیته بین‌المللی پشتیبانی از اکبر گنجی


آقای کوفی عنان، کمک کنید تا جان روزنامه‌نگاری را که به خاطر آزادی بیان در حال مرگ است نجات دهیم
همچنانکه در گزارشی به تاریخ ٢٨ ژوئیه ٢٠٠٥ در روزنامه اینترنتی "ایران امروز" و سایر منابع خبری آمده بود، به همت "کمیته بین‌المللی پشتیبانی از گنجی" عده ای از اساتید دانشگاه، وکلا، روزنامه‌نگاران، کوشندگان حقوق بشر، نویسندگان و هنرمندان طی نامه‌ای خطاب به کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد که در یک صفحه کامل یکی از پر تیراژ ترین و مهمترین روزنانه های دنیا، یعنی نیویورک تایمز (٢٨ ژوئیه ٢٠٠٥، صفحه ١١) به چاپ رسید، خواهان مداخله او برای آزادی گنجی شدند. در این نامه تنها نام حدود سیصد تن از امضا کنندگان از نقاط مختلف جهان که در اولین فرصت به دست ما رسیده بود گنجایش پیدا کرد که از جمله می‌توان از اسامی زیر نام برد. کمیته آزادی های فکری و دانشگاهی وابسته به انجمن جهانی پژوهش های ایران شناسی (با بیش از پانصد عضو)، انجمن های قلم (آمریکا، کانادا، استرالیا، انگلستان)، چند تن از برندگان جایزه صلح نوبل شیرین عبادی، جودی ویلیامز، اسقف توتو، بتی ویلیامز، میرید کاریگان مگوار)، ماریا کروز(رئیس انجمن قلم مکزیک)، محمد مغانی (رئیس انجمن قلم الجزایر)، مت روچالد (سردبیر مجله پروگرسیو)، هوارد زین (تاریخدان و کوشنده اجتماعی مشهور آمریکا)، جان لوید (سر دبیر فاینانشیال تایمز، انگلستان)، آنتونی بارنت (سر دبیر شبکه دمکراسی باز)، جیم لوبتر (سر دبیر تایم اروپا، انگلستان)، توماس گوشمن (سردبیر مجله حقوق بشر، آمریکا)، مایکل والرز (سردبیر دیسنت و استاد دانشگاه پرینستون)، سوکتو مهاتا (نویسنده، هندوستان)، مایکل ایگنشیت (مرکز کار برای حوق بشر، دانشگاه هاروارد)، کاتاپولیت (نویسنده، مجله نیشن، آمریکا)، ایزابل هیلتون (سردبیر شبکه دمکراسی باز، انگلستان) پروفسور نوم چامسکی (دانشگاه‌ام آی تی، آمریکا)، لوئیزا مورگانتین (رئیس کمیته توسعه، پارلمان اروپا)، پروفسور نیکی کدی (دانشگاه کالیفرنیا ، لوس آنجلس)، استفان کنیزر(نویسنده کتاب "تمام مردان شاه"، آمریکا)، تانا صالح چاویشلی (کمیسیون ملی زنان ، انگلستان)، مارکوس راسکین (از بینان گزاران مؤسسه پژوهشهای سیاسی، آمریکا)، فرانک اسمیت (هماهنگ کننده بنیاد حمایت از روزنامه نگاران، آمریکا)، جیمز جننیگر(مدیربنیاد "وجدان بین المللی"، آمریکا)، نجیب محمود (مدیر پروژه زنان، کردستان عراق)، دنیس لیٍ (دانشگاه مکواری، سیدنی، استرالیا)، پرفسور چارلز تیلور (دانشگاه مک گیل، کانادا)، لزک کولا کوفسکی (دانشگاه آکسفورد، انگلستان)، پروفسور مارتا نوزبام (دانشگاه شیکاگو)، پروفسور وان کول (دانشگاه میشیگان، آمریکا)، پروفسور آلیزابت سی (رئیس دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کالیفرنیا)، پروفسور الن دوبوی (دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس) و بسیاری اساتید و نویسندگان و کوشندگان ایرانی تبارمقیم اروپا، آمریکا و سایر نقاط جهان.در پی انتشار بیانه مذکور در روزنامه نیویورک تایمز، دوستانی در نیویورک به نمایندگی از طرف "کمیته بین المللی پشتیبانی از اکبر گنجی" طی تماس گیری با دفتر کوفی عنان مقدمات ملاقات با ایشان را فراهم کرده‌اند که امیدواریم این تلاش ها به نتایج مطلوب برسد.هزینه آگهی به نیویورک تایمز:باید از مسئولین روزنامه نیویورک تایمیز قدردانی نمود که تسهیلات لازم برای درج این آگهی در حمایت از گنجی را فراهم کردند. بطوریکه به جای نرخ معمول ١٤٨ هزار دلار برای یک صفحه تمام ، فقط خواستار ٤٥ هزار دلار بهای آگهی شدند، و با شرط پرداخت ٢٥ هزار دلار پیش پرداخت به چاپ آن اقدام نمودند تا ما بقی هزینه بعد از چاپ جمع آوری و پرداخت گردد. مخارج پیش پرداخت به همت عده ای از ایرانیان آزادیخواه، مستقل و غیر حزبی در آمریکا تأمین گردید

همسر گنجي از روز چهار شنبه؛ مقابل دفتر سازمان ملل در تهران تحصن مي‌‏كند

همسر گنجي در اطلاعيه‌‏اي اعلام كرد كه با توجه به وخامت حال اكبر گنجي و بي‌‏نتيجه ماندن تلاش‌‏هاي وي براي آزادي گنجي از مجاري قانوني، از روز چهارشنبه، دوازدهم مردادماه مقابل دفتر سازمان ملل در تهران تحصن مي‌‏كند.به گزارش "ايلنا"، معصومه شفيعي در نامه خود خواستار آزادي فوري گنجي و جلوگيري از مرگ وي شده و از تمام آزادي‌‏خواهان و كساني كه قلبشان براي انسانيت، آزادي, دموكراسي و حقوق بشر مي‌‏تپد، دعوت كرده است كه با حضور خود در اين تحصن، وي را در راستاي حفظ زندگي اكبر گنجي ياري كنند

سخنگوي قوه‌ي قضاييه


سخنگوي قوه‌ي قضاييه: اقدامات خارج از حاكميت و غيرقانوني، به نفع گنجي نيست
اتهام سلطاني افشاي اسرار پرونده‌ي جاسوسان هسته‌يي است

سخنگوي قوه‌ي قضاييه، اتهامات عبدالفتاح سلطاني را افشاي اسرار پرونده‌ي جاسوسان هسته‌يي در داخل و خارج عنوان كرد
جمال كريمي‌راد در گفت‌وگو با خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از مكان نگهداري سلطاني ابراز بي‌اطلاعي كرد و گفت: به طور حتم بدانيد اين وكيل دادگستري در مكان قانوني نگهداري مي‌شود. سخنگوي قوه‌ي قضاييه در پاسخ به اين كه گويا قبل از جلب سلطاني، وي احضاريه‌اي دريافت نكرده است، دليل چه بوده است؟ گفت: اين فرد مجهول‌المكان بوده است. اول كه اقدام شد اين بوده كه وي مجهول‌المكان است. وي درباره‌ي اين‌كه آيا خارج از ساعت اداري مي‌توان كسي را جلب كرد يا خير؟ يادآور شد: اگر فردي در مقابل انظار مرتكب جرم مشهودي شود، پليس نمي‌تواند او را بازداشت كند؟ بازداشت كردن در وقت اداري يا خارج از وقت اداري تفاوتي ندارد. وزارت اطلاعات از اقدامات سطاني گزارش مفصلي تهيه كرده است
كريمي‌راد با تاكيد بر اتهامات سلطاني، گفت: وي اسرار پرونده‌ي جاسوسان هسته‌يي را در داخل و خارج و با خانواده‌ي متهمان مطرح كرده است. ما نبايد اگر چيزي به دست مي‌آوريم، آن را افشا كنيم. نمي‌دانم چرا اين‌گونه رفتار مي‌كنند. اين‌ها كه سابقه‌ي كاري زيادي دارند، چرا پرونده را هرجا مطرح مي‌كنند؟ وي در پايان از تهيه‌ي گزارش مفصلي از سوي وزارت اطلاعات در مورد اقدام اين فرد كه اين كارها را با توجه به پرونده‌ي هسته‌يي انجام داده است، خبر داد. نامه‌هاي گنجي را چه كسي مي‌نويسد؟
سخنگوي قوه‌ي قضاييه درباره‌ي آخرين وضعيت اكبر گنجي نيز گفت: خبر جديدي از وضعيت اكبر گنجي ندارم. وي درباره‌ي اقداماتي كه از سوي گنجي و خانواده‌اش صورت مي‌گيرد، اظهار داشت: به نظر مي‌رسد كه بايد امور گنجي را از راه‌هاي قانوني پي‌گيري كرد. متاسفانه اين اقدامات به نفع گنجي نبوده است. متوسل شدن به اقداماتي خارج از حاكميت و غيرقانوني، به نفع شخص نيست. اين چه روشي است كه آنها به كار گرفته‌اند؟ كريمي‌راد با طرح اين سوال كه نامه‌هايي كه گنجي مي‌نويسد را چه كسي مي‌نويسد؟ تصريح كرد: اگر كسي در شرايط جسمي بدي به سر مي‌برد، چگونه اين نامه‌ها را مي‌نويسد؟ اين نامه‌ها را چه كسي مي‌نويسد؟ اگر نامه‌ها متعلق به گنجي نباشد، آنهايي كه نامه‌ها را مي‌نويسند چه مسووليتي متوجه‌شان است. وي خاطرنشان كرد: آيا درست است كه تمام مسايل نظام و كشور را به باد استهزاء مي‌گيرند و اين‌گونه برخورد مي‌كنند؟ اين كارها چيست كه انجام مي‌دهند؟

حسن روحاني در گزارشي به خاتمي؛

اروپا حمايت كامل از برنامه توليد انرژي هسته‌اي در ايران را پذيرفته است

خبرگزاري فارس: در آخرين روزهاي دولت سيد محمد خاتمي، سيد حسن روحاني، دبيرشوراي عالي امنيت ملي كشورمان در گزارشي به رييس جمهور و رييس شوراي عالي امنيت ملي،با بيان اينكه بر اثر رفتار تيم مذاكرات هسته‌اي اين بحران به فرصت تبديل شده است به شرح فعاليت‌هاي اين شورا پرداخت. متن كامل گزارش حسن روحاني ‌به رييس جمهور كه نسخه‌اي از آن توسط دفتر دبير شوراي عالي امنيت ملي در اختيار خبرگزاري فارس نمابر شد، به شرح زير است: «حضرت حجت‌الاسلام والمسلمين جناب آقاي سيد محمد خاتمي؛ رياست محترم جمهور و رييس شوراي عالي امنيت ملي، احتراماً لازم ديدم در روزهاي پاياني دولت شما در رابطه با مسووليت اينجانب نسبت به پرونده‌ هسته‌اي كشور گزارشي را خدمت شما ارايه نمايم. از اولين سال پيروزي انقلاب اسلامي يكي از تصميمات اروپا و غرب به رهبري آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران اين بود كه ايران را براي هميشه از انرژي هسته‌اي محروم نمايند. برهم زدن توافقات انجام شده در زمينه هسته‌اي با رژيم گذشته توسط آمريكا، لغو قرارداد مربوط به نيروگاه بوشهر از طرف آلمان، عدم توجه به تفاهم مربوط به پروژه نيروگاه دارخوين و عدم تحويل گاز هگزافلورايد خريداري شده و ايجاد محدوديت‌هاي فراواني در شركت اورديف توسط فرانسه؛ ممانعت از اجراي قرارداد مربوط به فرآوري كيك زرد از طرف انگلستان و متعاقباً تحريم جامع و وسيع فن آوري و تجهيزات و حتي دانش هسته‌اي، اقداماتي بود كه مجموعه كشورهاي غربي و به ويژه آمريكا به صورت يكپارچه و فراگير عليه ايران اعمال نمودند تا مطمئن شوند كه ايران هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي به اين فن آوري دست نخواهد يافت. اين موضع غيرقانوني در واقع بخشي از مواضع خصومت آميز غرب عليه ايران است كه از بدو پيروزي انقلاب اسلامي به طرق مختلف ابراز و اعمال شده است. حاكميت نظام اسلامي، امنيت ملي و تماميت ارضي كشور هيچ زمان در طول بيست و هفت سال گذشته مورد حمايت و حتي مورد پذيرش آنها به صورت واقعي قرار نگرفت. تفكر حاكم بر ايران و اراده اين ملت بزرگ مبتني بر استقرار و ترويج مردم سالاري ديني و استقلال طلبي و عدالت خواهي هيچگاه خوشايند غرب نبوده و نخواهد بود. بنابراين در هيچ مقطعي پس از پيروزي انقلاب اسلامي روابط ايران و غرب شكل عادي و تمام عيار به خود نگرفت. بالاترين حد مذاكرات ايران با اروپا مذاكرات انتقادي بود كه پس از سالها به مذاكرات سازنده تبديل شد كه از حيث محتوا همان وضعيت انتقادي حفظ شد و هيچگاه تعهد واقعي سياسي، امنيتي و اقتصادي را از جانب اروپا شامل نگشت. جهت گيري اروپايي‌ها در اين فرآيند منطبق با هدف اعلام شده آمريكا مبتني بر تغيير رفتار و تغيير ماهيت جمهوري اسلامي بود. آمريكا اين هدف را با زبان تهديد و اروپا آن را با بيان انتقادي دنبال مي‌كردند. ماموريت اصلي شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران از بدو تاسيس آن، ضمن پيش بيني حوادث مهم، پيشگيري و مقابله با بحران‌هاي امنيتي داخلي و تهديدات خارجي و ارتقا امنيت ملي از طريق تقويت اقتدار ملي و كشف توطئه‌هاي دشمنان و دفع آنها بوده است. طي 16 سال گذشته گستره وسيعي از موضوعات و مسايل ملي و بين‌المللي در زمينه‌هاي دفاعي، امنيتي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي در اين شورا مطرح و مورد برسي قرار گرفت و برنامه‌هاي لازم مورد تصويب و به اجرا درآمد. مهمترين اين موضوعات شامل تحولاتي بود كه مي‌توانست امنيت كشور را به طور جدي مورد تهديد قرار دهد، بخش عمده‌اي از مذاكرات با عراق كه منجر به آزادي اسراي سرافراز كشورمان و پايان اشغال ميهن عزيزمان و متجاوز شناختن عراق در سازمان ملل متحد شد؛ پيش‌بيني به موقع تجزيه شوروي سابق و اقدامات مناسب نسبت به همسايگان شمالي؛ حمله عراق به كويت و ورود نيروهاي ائتلاف به منطقه و نحوه موضع گيري كشورمان در اين تحولات مهم؛ بحران ايران و افغانستان پس از حاكميت طالبان و به ويژه پس از ترور ديپلمات‌هاي كشورمان توسط طالبان كه تا سر حد جنگ پيش رفت؛ اشغال افغانستان و سپس عراق و تغيير حكومت‌ها در اين دو كشور؛ تحولات اخير لبنان پس از خروج نيروهاي سوريه؛ نحوه مقابله با تروريسم بين‌المللي و مديريت و ساماندهي اين مساله؛ عبور از معضلات و بحران‌هاي داخلي؛ اقدامات به موقع اقتصادي منجمله تغيير سبد ذخائر ارزي كشور و تبديل بخش قابل توجهي از ذخائر دلاري كشور به ساير ارزهاي معتبر كه سود چند ميليارد دلاري براي كشور به همراه داشت؛ جزو موضوعات مهمي بود كه با تدبير و برنامه‌ريزي نه تنها تهديدات بزرگ دفع گرديد، بلكه در مجموع جايگاه و اقتدار كشور ارتقا يافته و دامنه تاثير و نفوذ كشور در منطقه بسيار وسيع‌تر و عميق‌تر از گذشته شده است. مجموعه اين اقدامات بر مبناي تحليل‌هاي دقيق، شناخت كامل از وضعيت كلان كشور و برنامه ريزي‌هاي واقع‌گرا و عملي تدوين و تدبير شده‌اند. اين نكته از ابتدا مطرح بوده و هست كه تعارض جهان غرب با جمهوري اسلامي ايران پايان نخواهد يافت، مگر آن كه توانايي كشور در زمينه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و علوم و فناوري به سطحي برسد كه روابط متوازن و عادلانه با ايران اجتناب ناپذير شود. با عنايات خداوند متعال، ايثار مردم غيور و تلاش مسوولين بخش مهمي از اين هدف برآورده شده و اقتدار ملي و به تبع آن امنيت ملي به نقطه پايدار و متسحكمي رسيده است. جنابعالي در طول 8 سال گذشته در جريان جزييات مباحث و تصميمات اين شورا بوده‌ايد. مهمترين اين مباحث در دو سال اخير كه نقش تعيين كننده‌اي در امنيت ملي كشور داشته و به همين علت مورد توجه عميق افكار عمومي بوده، موضوع هسته‌اي است. محروميت تحميل شده از جانب غرب در زمينه فعاليت‌هاي صلح آميز هسته‌اي هيچگاه براي جمهوري اسلامي ايران قابل پذيرش نبوده است. براي ما روشن بود كه با كاهش تدريجي منابع هيدروكربن، انرژي هسته‌اي ظرف دهه‌هاي آتي به عنوان منبع سوم انرژي پس از نفت و گاز نقش وسيعي در تامين سوخت ايفا خواهد نمود. لذا ايجاد حفظ و توسعه توان ملي در اين صحنه به عنوان يك ضرورت تلقي شده و عليرغم محدوديت‌هاي گسترده بين‌المللي به طور جدي و مستمر پيگيري شد. در سال‌هاي اخير مذاكرات متعددي با كشورهايي كه قابليت همكاري با ايران را داشتند، صورت گرفت ولي اغلب اين تلاشها بي نتيجه ماند يا نيمه كاره رها شد. تنها در مورد نيروگاه بوشهر اين همكاري توام با مشكلات فراوان استمرار يافت، گرچه مخالفت آمريكا و غرب تاخير پروژه را به همراه داشت. طي سه دوره متوالي رياست جمهوري در آمريكا ممانعت از ساخت و تكميل نيروگاه بوشهر و مهمتر از آن، جلوگيري از تحويل سوخت نيروگاه به ايران در دستورك ار مذاكرات سران روسيه و آمريكا بوده و اروپا نيز با آمريكا در اين باب همنوايي كرده است. بنابراين براي ايران گريزي نبود جز آن كه اين فن آوري را تا سرحد امكان در داخل كشور ايجاد كند. طي 6 سال اخير جلسات منظم در سطوح مختلف با مشاركت مسوولين عالي رتبه كشور تشكيل شد تا امكانات و قابليت‌هاي كشور را به گونه‌اي هماهنگ براي دستيابي به فناوري هسته‌اي بسيج نمايد. اين تلاشها با عنايت ويژه مقام معظم رهبري و حمايت تمام عيار جنابعالي و اقدامات ارزشمند سازمان انرژي اتمي و نبوغ و تلاش دانشمندان كشور به تدريح به نقطه‌اي رسيد كه دنيا ناگزير شد توان هسته‌اي ايران را باور كند. امروز ايران صاحب يك فن آوري هسته‌اي بومي است كه برخاسته از مردم و متعلق به مردم است و چون بومي است قابل انتزاع از كشور نخواهد بود. تصميم بر اين بود كه پس از حصول نتيجه نهايي، برنامه ريزي و اقداماتي كه در اين دوران براي كسب فناوري صلح آميز و تجربه اندوزي صورت گرفته به طور كامل و مردم و به نهادهاي بين‌المللي گزارش شود، ولي گزارش جاسوسان بين‌المللي و مزدوري منافقين كه مي‌خواستند با دروغ پردازي و اتهام فعاليت غير صلح آميز اين دستاورد مهم ملي را به دشمنان ايران واگذار نمايند، اين برنامه را با مشكل مواجه نمود. در ابتداي امر كارشناسان سازمان انرژي اتمي و وزارت امور خارجه تلاش كردند با تبيين و توضيح اقدامات صلح آميز انجام شده و گفت‌وگو با بازرسان آژانس موضوع را حل و فصل كنند. ولي اين اقدامات نتيجه بخش نبود و وضعيت به تدريج بحراني شد تا آن كه به صدور يك قطعنامه سنگين و تهديدآميز عليه جمهوري اسلامي ايران در شهريور ماه سال 1382 انجاميد. اين بحران باعث اختلال جدي در وضعيت سياسي و اقتصادي كشور شد و مي‌رفت تا امنيت ملي را در مخاطره قرار دهد. در اين مقطع آمريكا احساس مي‌كرد در عراق به پيروزي بزرگ و سهل‌الوصول دست يافته است و بر اين اراده بود كه به بهانه واهي تسليحات هسته‌اي ايران را در نوبت بعدي اقدامات خصومت آميز خود قرار دهد. در اين شرايط بود كه به ناچار شوراي امنيت ملي وارد صحنه شد و در جلسه سران نظام تصميم بر اين شد كه فرماندهي و مديريت عبور از بحران به يك نفر واگذار شود. لذا جنابعالي با كسب نظر مقام معظم رهبري و تاكيد سران قوا و با هدف ايجاد هماهنگي كامل بين كليه نهادهاي ذيربط داخلي در نيمه مهرماه سال 1382 مسووليت امر را به اينجانب واگذار نموديد و اينجانب عليرغم عدم تمايل و پيش بيني مشكلات فراروي امر، به دليل شرايط كشور و تاكيد جنابعالي و توصيه موكد مقام معظم رهبري، مسووليت امر را پذيرفتم. با بحث‌هاي انجام شده در سطوح كارشناسي و وزرا، پنج مرحله براي مواجهه با اين موضوع پيش بيني و برنامه‌ي لازم تدوين شد: 1- مهار بحران و دور كردن تهديد از كشور؛ 2- مصون نگه داشتن تاسيسات و امكانات موجود؛ 3- توسعه و تقويت ظرفيت‌ها؛ 4- ترميم و تقويت موضع حقوقي؛ 5- و تبديل بحران به فرصت؛ مرحله‌ اول با فوريت و حساسيت ويژه همراه بود، چون هم اظهار موارد قصور و هم عدم اظهار آنها مي‌توانست بهانه‌اي براي ارجاع پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل گردد. هدف آمريكا تكرار مصوبات عراق در مورد ايران بود تا بازرسان دسترسي‌هاي نامحدود به امكانات، تجهيزات و افراد پيدا كنند و با عدم پذيرش مصوبات شوراي امنيت توسط ايران، مراحل بعدي تهديد تا عمليات نظامي در دستور كار قرار گيرد تا نهايتا آمريكا بتواند نيت اصلي خود را كه مقابله با نظام است پي بگيرد. در آن مقطع، دو ديدگاه افراطي و تفريطي در داخل كشور مطرح بود. گرچه هر دو گروه پشتوانه و حمايت محدودي داشتند؛ ولي در عين حال تصميم گيري منطقي و مديريت مدبرانه را در اين موضوع با مشكل مواجه كرده بودند. نظريه افراطي مبتني بر مقابله‌ مستقيم، بي‌اعتنايي به قطعنامه‌ي آژانس و نهايتا خروج از معاهده‌ NPT بود و بر اين اعتقاد استوار بود كه طرف مقابل در برابر اين اقدامات فورا عقب نشيني خواهد كرد و از موضع ضعف، امتيازات بزرگي به ايران اعطا خواهد نمود. شيوه‌اي كه كره‌ي شمالي اتخاذ نموده بود، سرمشق اين تفكر بود. متقابلاً نظريه‌ تفريطي مبتني بر پذيرش كامل خواسته‌هاي آمريكا و صرف نظر كردن از توانايي هسته‌اي در قبال برخي از امتيازات از جانب غرب بود. تصميم ليبي به نابود كردن تجهيزات هسته‌اي نيز سرلوحه‌ اين ديدگاه تلقي مي‌شد. هيچ يك از اين دو نظر مورد تاييد نظام نبود، نه كشور در آن مقطع هنوز براي مواجهه با تهديدات بزرگ خود را آماده كرده بود و نه از دست دادن همه‌ي دستاوردها در اولين فشار دشمن، با نظر ملت و جايگاه بلند كشور و منافع ملي سازگاري داشت. لذا مقرر شد با تدبير و برنامه ريزي حساب شده و همه جانبه، هم آمادگي براي مقابله با تهديدات احتمالي ايجاد شود و هم فناوري هسته‌اي حفظ و تقويت شود و هم چالش به وجود آمده به عادي سازي و ارتقاء جايگاه سياسي ايران منجر گردد. دو موضوع در دستور كار قرار گرفت، حل مسايل فني - حقوقي بر مبناي اظهار برنامه‌ي هسته‌اي و همكاري كامل با آژانس از طريق اجراي كامل پروتكل الحاقي و راهكار سياسي از طريق مذاكره با كشورهاي موثر و ذي نفوذ در صحنه‌ بين‌المللي. براي مقابله با تهديد فوري، گزينه‌هاي مختلف بررسي شد. بديهي است مدعي اصلي عليه ايران در موضوع هسته‌اي آمريكاست و قابليت اين كشور براي مقابله يا مصالحه در اين مورد به مراتب بيش از ديگران است. ولي آمريكا در آن مقطع تنها به تسليم شدن ايران در برابر تهديداتش مي‌انديشيد و بناي تفاهم نداشت. ايران نيز به دليل تجربيات گذشته، مذاكره با آمريكا را مطلوب و به مصحلت نمي‌ديد. روسيه نيز به دليل تداوم همكاري با ايران و شرايط و جايگاه ضعيف بين‌المللي ياراي ورود به اين كارزار سياسي را نداشت. ضمن آنكه استقلال ايران در توليد سوخت را نمي‌پسنديد. چين و كشورهاي غير متعهد دوستان خوبي بوده‌اند؛ ولي اندوخته‌ي كافي سياسي براي مواجهه با موضوعي با اين درجه از اهميت و پيچيدگي را نداشتند. اروپا نيز از آن جهت كه مخالف دستيابي ايران به توانايي هسته‌اي بود، گزينه‌ خيلي مناسبي نبود، ولي شكافي كه در مساله‌ عراق بين اروپا و آمريكا بروز كرده بود و عدم تمايل فرانسه و آلمان و حتي انگلستان به تكرار ماجراي عراق و منطقه، روزنه‌اي ولو محدود براي رويكرد سياسي را فراهم نمود. اتفاقا سه كشور هم همين انديشه را دنبال مي‌كردند و با ارسال نامه‌اي از طرف سه وزير، در اين امر پيشقدم شدند. هدف اوليه‌ سه وزير در سفر به تهران، تضمين امنيت به تهران در برابر اخذ تعهد نسبت به توقف دايمي چرخه‌ي سوخت بود. مذاكرات در شرايط بسيار دشواري انجام شد ولي نهايتا به جاي توقف به تعليق آنهم داوطلبانه و با هدف اعتمادسازي تن دادند. خوشبختانه آمريكايي‌ها در آن شرايط از اينكه برنامه‌ريزي همه جانبه‌شان دچار شكست شد، خشمگين بودند و اروپايي‌ها را ساده‌لوح و فريب خورده مي‌دانستند و هم چنان تنها راه را مقابله و حتي برخورد نظامي اعلام مي‌كردند. در مرحله‌ دوم آنچه كانون توجه قرار گرفت، صيانت از تاسيسات در قبال تهديدات احتمالي و ايجاد قابليت جايگزيني و حفظ توان موجود و در مرحله‌ي سوم تقويت و تكميل ظرفيت‌هاي چرخه‌ي سوخت و رفع نواقص و كاستي‌ها بود. از آنجا كه برنامه‌ي غني سازي پيش از رسيدن به مرحله‌ي نهايي در معرض جنجال سياسي و تبليغاتي قرار گرفته بود، ضروري بود با تنظيم وضعيت سياسي و بدون بازگشت به بحران، مراحل باقي مانده را طي نماييم. دو ركن اساسي به طور متمركز پي‌گيري شد: تكميل كارخانه‌ي UCF اصفهان و توليد اوليه‌ گاز هگزافلورايد و همزمان توليد حداقل ضروري دستگاه‌هاي سانتريفيوژ براي مرحله‌ي اوليه‌ي غني سازي، عليرغم همه‌ دشواري‌ها هر دو مهم به موقع به انجام رسيد؛ به نحوي كه هر زمان تصميم به غني سازي گرفته شود، ظرف مدت بسيار كوتاهي نتيجه‌ي مطلوب حاصل خواهد شد و نيز در صورتيكه امكانات و تاسيسات هسته‌اي مورد هجوم نظامي قرار گيرد، مي‌توان توليد گاز غني شده و سوخت را بدون آسيب پذيري ادامه داد. در زمينه‌ دفاعي و نحوه‌ مقابله با بحران و شرايط خاص اقتصادي نيز پيش بيني و برنامه‌ريزي‌هاي لازم انجام شده است كه گزارشات مجموعه‌ اين موارد جداگانه خدمت شما گزارش شده است. البته هدف از اين ظرفيت‌سازي به هيچ عنوان مقابله‌ اروپا و غرب نيست؛ بلكه مقصود اين است كه طرف مقابل مطمئن شود كه هيچ راهي براي توقف اين فناوري ندارد تا در نهايت به يك تفاهم ميانه و قابل پذيرش طرفين تن دهد. مرحله چهارم تقويت موضع حقوقي بود. از ابتداي بحران موضوعات فني و حقوقي مورد توجه ويژه و دقيق بوده است. آمريكا بنا داشت در آژانس و سپس در شوراي امنيت ايران را متهم به نقض معاهده عدم اشاعه نموده و بر اساس آن محروميت ايران از حقوق مطرح در بند چهارم NPT راجع به استفاده از انرژي صلح آميز هسته‌اي را دنبال كند. در مذاكرات سياسي و در اظهارات رسمي و رسانه‌اي به طور مستمر قصورهاي ايران را مطرح و بزرگ مي‌نمود و اصرار داشت كه ايران همكاري لازم را با آژانس براي اصلاح و جبران تخلفات، انجام نداده است. همزمان با تاكيد بر نظامي بودن اهداف ايران و طرح موضوعات جديد، تلاش داشت پاي بخش نظامي را به ميان بكشد. كار در بخش حقوقي - فني با مذاكره با مدير كل آژانس در تهران آغاز شد و توسط گروههاي كارشناسي با دقت و حوصله به طور منظم و پيوسته دنبال شد تا موضوعاتي را كه به عنوان تخلف يا قصور ايران قلمداد مي‌شدند، به تدريج حل و فصل گردند. طبق مقررات پادمان هرگاه كشوري در اجراي تعهداتش قصور كند، بايد مبادرت به اقدامات اصلاحي نمايد و اين اقدامات مورد تاييد آژانس قرار گيرد. متاسفانه نتايج نمونه‌برداري‌ها درجات بالايي از غني سازي را نشان مي‌داد كه مي‌توانست ايران را براي مقاصد تسليحاتي متهم نمايد. يكي از دشوارترين مباحث فني با آژانس تاييد اين موضع ايران بود كه منشا اين سطوح از غني سازي آلودگي خارجي مي‌باشد. موضوعات ديگر نيز هر يك پيچيدگي‌هاي ويژه خود را داشته و مستلزم مباحث دقيق تخصصي و غالباً طولاني براي روشن شدن مساله بوده‌اند. بديهي است اين زاويه كار كمتر مورد توجه افكار عمومي قرار گرفته است ولي جنابعالي مستحضريد كه صدها ساعت وقت كار مداوم مصروف رفع اين ابهامات شده و پيشرفت تدريجي ولي قابل ملاحظه‌اي در اين مسير حاصل شده است. مسايل حساس، پيچيده و عمده‌اي تا قبل از اجلاس پاريس حل و فصل شدند. ولي اين مرحله از كار هنوز نهايي نشده است. براي تكميل و پايان بخشيدن به موضوعات باقي مانده اقدامات و بحث‌ها و بازديدهاي لازم بازرسان در دست اجرا است و پيش بيني مي‌شود قبل از پايان سال جاري ميلادي اين مرحله پايان يابد كه در نتيجه هر گونه دليل يا بهانه حقوقي از مخالفين سلب خواهد شد. نقطه آغاز مرحله پنجم، توافق پاريس است. بر خلاف تصور عمومي، توافق پاريس نه پايان اين فرآيند بلكه در واقع ابتداي مذاكرات واقعي براي نيل به تفاهم است. از آنجا كه ايران در آن مقطع امكانات ساختاري خود را در بخش چرخه سوخت كامل كرده بود، امكان تعليق غني سازي براي يك دوره چند ماهه بدون آنكه خدشه اساسي به برنامه‌ توليد سوخت وارد شود، فراهم شده بود. متقابلاً اروپا نيز پذيرفت كه وضعيت را طي اين دوره در آژانس عادي كند تا امكان انجام مذاكرات فراگير در شرايط آرام و متعادل فراهم شود. توافق پاريس حاوي پنج ركن اساسي است: 1- هدف توافقنامه مذاكره به منظور نيل به يك راه‌حل مورد قبول طرفين است. مفهوم اين عبارت براي اروپا به وضوح روشن است، زيرا آگاه است كه ايران تنها راه‌حلي را خواهد پذيرفت كه شامل غني سازي باشد. 2- حق ايران براي مقاصد صلح آميز انرژي هسته‌اي و ارجاي بدون تبعيض اين حق شناسايي شده است. گرچه اين حقوق بر اساس معاهده عدم اشاعه غير قابل انتزاعي‌اند ولي تاكيد بر آن در توافقنامه دو جانبه نشانه ديگري از آمادگي براي تفاهم مرضي الطرفين شامل غني سازي است. 3- توافق شد كه ايران براي ايجاد اطمينان نسبت به حفظ ماهيت صلح آميز برنامه هسته‌اي‌اش تضمين عيني بدهد. واضح است كه ارايه تضمين عيني براي حفظ برنامه هسته‌اي است و نه حذف آن. 4- متقابلاً اروپا نيز متعهد است در زمينه‌هاي سياسي اقتصادي امنيتي و فن‌آوري تضمين قطعي بدهد. اين به مفهوم تضمين عادي سازي و ارتقاء روابط است كه تعهدي كاملا منطقي است؛ زيرا در نهايت امر تنها تضمين واقعي و درازمدت براي طرفين و اعتماد و اطمينان واقعي نسبت به نيات و اقدامات يكديگر ارتقاء و تعميق روابط است. مذاكرات TCA با اروپا و عضويت ايران در WTO بعنوان عضو ناظر با تلاش و حمايت اروپا اولين قدم در اين راه است. 5- همكاري منطقه‌اي در قبال بحران‌هاي موجود و نيز همكاري در مقابله با تروريسم منجمله القاعده و منافقين نيز مكمل تضمينات فوق و مقوم تفاهمات است. گرچه هنوز اروپا نسبت به منافقين عملكرد درستي ندارد ولي صرف اين تفاهم و شناسايي اين گروه در كنار القاعده به عنوان مظاهر تروريسم كور، قدمي مثبت و روبه جلو مي‌باشد. پس از سه ماه مذاكره در سطح گروه‌هاي كاري مجموعه نظرات و پيشنهادات توسط هيات ايران به عنوان مبناي راه‌حل به سه كشور ارايه گرديد. مذاكراتي كه متعاقباً در كار گروه‌ هسته‌اي و سپس در كميته راهبري انجام شد نيز پيشرفت‌هايي را در اين چارچوب به همراه داشت. ليكن احساس شد اروپا به دليل يا به بهانه انتخابات رياست جمهوري قصد دارد حصول به تفاهم را به تاخير اندازد و لذا تاكيد شد در صورت عدم توافق ايران ناگزير است راساً اقدام به راه‌اندازي مجدد تاسيسات اصفهان نمايد. اين وضعيت به ملاقات مجدد با وزراي سه كشور در ژنو انجاميد كه طي آن سه وزير متعهد شدند تا اواسط مردادماه طرح جامع و كامل خود را با مذاكره و تفاهم ارايه نمايند. بنابراين تبديل بحران به فرصت عملاً محقق شده است و بايد با تدبير از اين فرصت بهره برداري شود البته نتيجه‌گيري و بهره‌برداري نهايي از فرآيند مذاكرات در ابتداي كار دولت جديد و تصدي امور اجرايي كشور توسط رييس جمهور منتخب محقق خواهد شد. گرچه طرح اروپا در حال تدوين نهايي است ولي بر اساس اظهارات و شواهد چندين موضع و موضوع در طرح اروپا پذيرفته شده و قابل ارايه است. مواضعي كه تا قبل از دستيابي ايران به فناوري هسته‌اي همواره از طرف آنها نفي شده بود و آمادگي براي پذيرش آنها وجود نداشت، مذاكرات انتقادي و يا سازنده پانزده سال گذشته با اروپا گواه اين مدعي است: 1- حمايت كامل از برنامه توليد انرژي هسته‌اي در ايران شامل تامين نيروگاه از منابع غربي؛ 2- تضمين ارايه سوخت نيرو‌گاه‌ها به مدت طولاني و با پشتوانه آژانس و سازمان ملل؛ 3- تضمين‌هاي مربوط به تماميت ارضي، استقلال، حاكميت ارضي و عدم تجاوز به ايران؛ 4- تقويت روابط سياسي و امنيتي شامل همكاري‌هاي سياسي - امنيتي در منطقه؛ 5- شناسايي ايران به عنوان منبع اصلي تامين انرژي براي اروپا شامل نفت و گاز؛ 6- رفع تدريجي موانع ارسال تجهيزات، فناوري پيشرفته و همكاري‌هاي تكنولوژيك؛ 7- تقويت همكاري‌هاي بين‌المللي من‌جمله در مقابله با تروريسم و مواد مخدر؛ 8- پيشرفت سريع در نهايي شدن موافقتنامه تجاري ايران و اروپا و عضويت ايران در WTO. در مورد چرخه سوخت نيز راه‌حل ميانه و قابل تفاهم كاملاً براي اروپا روشن است و چنانچه اراده سياسي براي حل و فصل موضوع به صورت جدي باشد امكان تفاهم فراهم خواهد بود. برخي از قرائن حاكي از آن است كه اروپا قصد دارد پيشنهاد خود را بر مبناي حداقلي ارايه نمايد و تا سپتامبر با ايران مذاكره نمايد تا نهايتاً پس از روشن شدن سياست دولت جديد پيشنهادات خود را تكميل نمايد. به اروپايي‌ها گوشزد شده است كه چنين شيوه‌اي خطاي غير قابل بازگشت خواهد بود و در صورتي كه طرح اروپا براي ايران قابل قبول نباشد به اقدامات عملي دست خواهد زد و البته هم چنان آماده ادامه مذاكرات خواهد بود. در پايان لازم مي‌دانم از همه كارشناسان متعهد و خستگي ناپذير از سازمان انرژي اتمي وزارت امور خارجه وزارت دفاع و ساير نهادهاي ذيربط كه در اين دوره نسبتاً طولاني به طور مداوم و مستمر پيگير امور مربوط به آژانس و ساير مسايل بوده‌اند كه ذكر نام آنها مقدور نيست ولي همگي شايسته تقديرند و از همه دانشمندان و متخصصين هسته‌اي كه كار فوق‌العاده انجام داده‌اند و عليرغم محدوديت‌ها با روحيه و ايمان، توانايي‌ هسته‌اي كشور را به طور مداوم ارتقا داده‌اند و در واقع قهرمانان اصلي اين صحنه‌اند و از اعضاي هيات مذاكره كننده‌ كه متشكل از زبده‌ترين افراد سياسي حقوقي كشور بوده و داراي سوابق طولاني در زمينه مذاكرات دشوار و حساس سياسي حقوقي و بين‌المللي مي‌باشند و به گواهي هم كساني كه از جزييات امر مطلع‌اند در طراحي برنامه‌ريزي مذاكره با تبحر كامل عمل كرده و در برابر مجموعه وسيع تيم اروپايي به خوبي در خط مقدم از منافع و امنيت ملي دفاع نمودند و عليرغم همه نامهرباني‌ها و اظهارات مغرضانه و تخريب كننده در همه مقاطع با دلسوزي و دقت به كار خود ادامه دادند و از وزرا و مسوولين عالي كشور از جمله آقايان دكتر خرازي، مهندس آقازاده، امير شمخاني، حجت‌الاسلام‌ و المسلمين يونسي، مهندس جهانگيزي، دكتر حسين تاش، دكتر ولايتي، دكتر لاريجاني و جناب آقاي بروجردي كه در همه مقاطع با مباحث و نظرات دقيق و مسوولانه حامي و پشتوانه كار بوده‌اند؛‌ سپاسگزاري و تشكر نمايم. توجه ويژه راهنمايي‌هاي ارزنده و حمايت‌هاي قاطع جنابعالي و نيز حمايت سران محترم قوا و رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام تعيين كننده و بنيادين بوده است. مهمتر از همه آنكه موضوع هسته‌اي يك بار ديگر اهميت جايگاه رهبري نظام را در تنظيم و هدايت سياست‌هاي كلان كشور و ايجاد وحدت نظر بين همه مسوولين و جامعه به وضوح آشكار ساخت چنانكه در تمام مدت نظرات و تصميمات راسخ ايشان عامل اصلي پيشرفت كار به طور منظم بود. اينجانب در هفته‌هاي اخير رييس جمهور منتخب را در جريان اقدامات انجام شده و وضعيت پيش رو گذاشتم و مواردي را براي ادامه مسير كار به ايشان پيشنهاد نمودم. ترديدي ندارم كه مرحله نهايي كار با هدايت رهبر معظم انقلاب اسلامي به نحوي كه متضمن منافع دراز مدت جمهوري اسلامي ايران باشد به سرانجام مطلوب خواهد رسيد. انشاء‌الله

شنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۴

مرتضوي: گنجي تا صبح زنده نمي ماند

همسر گنجي پنجشنبه شب به ديدار گنجي رفته است و وضع او را بسيار وخيم گزارش کرده است. حضور شخص مرتضوي نيز از بحراني بودن وضع وي حکايت داشته است. مرتضوي ضمن درخواست از همسر گنجي براي حل مسئله مي گويد: "اوضاع خيلي بحرانيه! من الان چند ساعته اينجام، بالاي سر گنجي هم بودم، با دکتراش صحبت کردم، اين تا صبح زنده نمي مونه!". در تحولي ديگر گنجی در نامه جديدی به عبدالکريم سروش بار ديگر بر راهی که برگزيده است پافشاری کرد. او همچون نامه پيشين خود به آيت الله منتظری اين بار نيز مسبب اصلی واقعيات جامعه ايران را رهبر جمهوری اسلامی دانسته و نوشته: "من بسيار تأسف می‌خورم از اينکه کسانی گمان می‌کنند با سخنان محافظه‌کارانه درباره‌ی دموکراسی و آزادی می‌توان با نظام سلطانی درآويخت و از آن به نظام دموکراتيک گذار کرد

اعتراض گزارشگران بدون مرز به رفتار جنایتکارانه جمهوری اسلامی

سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه ای در باره وضعیت اکبر گنجی نوشت این سازمان اعتراض خود را به رفتار جنايتکارانه رهبران جمهوری اسلامی که از آزادی اکبر گنجی ممانعت به عمل می آورند اعلام می کند. اين روزنامه نگار زندانی پنجاهمين روز اعتصاب غذای خود را پشت سر می گذارد
گزارشگران بدون مرز در اين باره اعلام کرد تنها راه حل آزادی اکبر گنجی است
این سازمان روزنامه نگاران و جامعه بين المللی را فرا خواند برای نجات جان و آزادی اکبر گنجی، جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهند
شيرين عبادی در مصاحبه ای با خبرگزاری فرانسه نگرانی عميق خود را از وضعيت سلامت گنجی اعلام کرده است

عبدالفتاح سلطاني در كانون وكلاي دادگستري مركز تحصن كرد


عبدالفتاح سلطاني با اعلام تحصن در كانون وكلاي دادگستري مركز گفت: به صراحت اعلام مي‌كنم كه تاوان مدافعات خويش را از پرونده‌هاي سياسي و دانشجويي مي‌پردازم و هرگز به خواسته‌هاي ناحق و غير قانوني تمكين نخواهم كرد.
عضو هيات مديره‌ي كانون وكلاي دادگستري درباره‌ي حكم جلب خود به خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: در تاريخ 5/5/84 حدود ساعت 45: 9، پنج نفر كه خود را مامور دادگستري معرفي كردند، وارد منزل اين جانب شده و حدود 4 ساعت منزل را بازرسي و بسياري از لوازم شخصي و حتي كيس كامپيوتر فرزندم، گذرنامه، شناسنامه، كيف دستي كه حاوي اوراق مربوط به موكلانم بود و چند دستگاه راديو، ضبط و دست نوشته‌هاي مرا با خود برده و قفل درب كمد اين جانب را نيز شكستند. حال آن‌كه اينجانب در همان ساعت در محل كانون وكلا تا ساعت حدود 13 مشغول انجام كار بودم و از آن پس تا ساعت 18 در دفتر وكالت خود حضور داشتم.
وي افزود: علي رغم اين حضور من در محل كار، متاسفانه با تلفن‌هاي مكرر به منزل اينجانب اعلام كرده‌اند كه من متواري شده‌ام، به همين خاطر امروز ساعت 8 صبح در محل هيات مديره كانون وكلاي دادگستري مركز حضور يافته و اعلام تحصن مي‌نمايم زيرا نمي‌دانم كدام مقام قضايي به خود اجازه داده است با نقض قانون بدون اين‌كه ابتدا حكم احضار مرا صادر نمايد مبادرت به صدور حكم جلب و بازرسي منزل كرده است.سلطاني با بيان اين‌كه‌ چنين اقداماتي را نقض صريح و آشكار حقوق شهروندي و حقوق بشر مي‌داند، خطاب به رييس قوه‌ي قضاييه خاطر نشان كرد: من تابع قانون هستم و حاضرم چنان‌چه مقامات قضايي طبق موازين قانوني دستوري صادر نمايند، تسليم آن شوم به شرط آن‌كه هيچ مقامي به خود اجازه‌ي نقض قانون را ندهد و حقوق شهروندي اينجانب نيز محفوظ بماند. وي همچنين عنوان كرد كه از رييس قوه‌ي قضاييه تقاضا دارد كه نسبت به تخلفات مقامات يا ماموراني كه در اين اقدامات غيرقانوني دخالت داشته‌اند، برخورد قانوني كند. اين عضو هيات مديره كانون وكلا همچنين اعلام كرد كه از كليه‌ي كساني كه در تخلفات فوق‌الذكر دست داشته‌اند، از مقامات قضايي و اجرايي يا هر مقام ديگري كه چنين دستوري را صادر كرده است، شكايت دارم. به گزارش ايسنا سلطاني همچنين در نامه‌اي به رييس قوه‌ي قضاييه با تشريح اتفاقي كه رخ داده، آورده است: نظر به اين‌كه اقدامات انجام شده‌ي فوق توسط افرادي كه خود را نماينده‌ي دادسرا معرفي و بدون لحاظ و اجراي تشريفات قانوني و به بدترين وجه ممكن كه در مورد جرايم جنايي مهم نيز انجام نمي‌شود به منزل بنده به عنوان يك وكيل دادگستري و عضو هيات مديره كانون وكلا حمله‌ور و خانواده‌ام را دچار اضطراب و دلهره نموده‌اند و اين اقدام بر خلاف صراحت قانون اساسي و قانون و بخشنامه حقوق شهروندي كه حضرتعالي مبدع و منادي آن مي‌باشيد، بايد تلقي شود و تصور مي‌شود اين اقدامات پاسخ قهرآميز و ضد قانوني با انجام وظايف وكالتي اين جانب باشد لذا بدين‌وسليه اعلام مي‌نمايم كه چون بيم آن مي‌رود افراد مذكور كه بدون احترام به حداقل حقوق شهروندي و اجراي تشريفات آيين دادرسي كيفري در مورد تحقيقات و احضار اشخاص مبادرت به چنين عملي نموده‌اند، ممكن است در تداوم دست به اعمال ديگري بزنند، در صحن كانون وكلاي دادگستري اعلام تحصن مي‌نمايم تا معلوم شود كدام مرجع و تحت كدام اتهام مبادرت به چنين عملي نموده است. در ضمن به صراحت اعلام مي‌كنم كه اينجانب تابع قانون و اجراي صحيح آن توسط مراجع ذي‌صلاح قضايي بوده و تا صدور اوامر
مقتضي از جانب حضرتعالي و تعيين تكليف به تحصن خود ادامه مي‌دهم

رييس قوه قضاييه: تحت فشار سياسي قرار نمي‌گيريم

اظهارات گنجي در دوران مرخصي‌اش كار وي را سخت‌تر كرد

رييس قوه‌ي قضاييه درباره‌ي پرونده‌ي اكبر گنجي با بيان اين كه وي از دوران مرخصي‌اش بد استفاده كرد، اظهار داشت: ايشان در اين دوران مانيفست ديگري نوشت و حرف‌هايي زد كه حق او را ضايع مي‌كند و حتي بعضي از سخنانش جرم است. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، آيت‌الله سيدمحمود هاشمي شاهرودي، پس از پايان جلسه‌ي امروز مجمع تشخيص مصلحت نظام به خبرنگاران گفت: پرونده‌ي گنجي يك پرونده‌ي قضايي است و مطابق روال قضايي بايد با آن برخورد شود. وي افزود: همه‌ي عناصر زنداني از مرخصي استفاده مي‌كنند اما ايشان از دوران مرخصي‌اش بد استفاده كرد. هاشمي شاهرودي با تاكيد بر اين كه «اگر گنجي حقي دارد بايد به حقش برسد و به مشكلات رسيدگي شود» در عين حال گفت: دستگاه قضايي به هيچ وجه تحت فشارهاي سياسي قرار نمي‌گيرد. هاشمي شاهرودي همچنين ابراز داشت: صحبت‌هاي اخير آقاي گنجي كار ايشان را از نظر قضايي دشوار كرده است

سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا


سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا از اظهار نظر در خصوص گزارشی که بر مبنای آن 300 تا 400 موشک آماده اند تا نقاط مختلفی در ايران را مورد هدف قرار دهند خودداری کرد

سايت ورارت امور خارجه آمريکا : اسکات مک کليلن، منشی مطبوعاتی کاخ سفيد، روز 28 ژوئيه 2005 در پاسخ به گزارشاتی در رابطه با تصميم ايران به ازسرگيری کار خود بر روی چرخه سوخت هسته ای گفت ايالات متحده انتظار دارد ايران تعهدات خود مبنی بر تعليق فعاليتهای غنی سازی و بارفراوری را رعايت کند. مک کليلن گفت در صورتی که ايران فعاليتهای هسته ای خود را از سربگيرد "آنها از تعهدی که طبق موافقت پاريس به اروپايی ها داده اند تخلف می کنند."منشی مطبوعاتی کاخ سفيد گفت دولت بوش به حمايت خود از تلاش فرانسه، بريتانيای کبير، و آلمان، که جمعا به عنوان سه کشور اتحاديه اروپا معروف هستند، حمايت می کند تا ايران را متقاعد کنند برنامه هسته ای خود را رها کند. ايالات متحده معتقد است اين برنامه می تواند به توليد سلاح هسته ای منجر شود. مک کليلن گفت: "اگر ايران از توافق های خود تخلف کند، آنگاه مسلما ما و اروپايی ها، که آنها نيز به اين موضوع متعهد هستند، ارجاع اين مسئله به شورای امنيت سازمان ملل را بررسی خواهيم کرد."وی گفت "دولت ايران سابقه مخفی سازی فعاليتهای هسته ای خود از جامعه بين المللی را دارد" و بنابراين مهم است "معيارها ی اطمينان بخش و تضمين های عينی وجود داشته باشد تا به جامعه بين المللی نشان دهند برنامه هسته ای آنها به منظور توليد سلاح استفاده نمی شود و يا آنها تحت برنامه صلح آميز غيرنظامی به توليد سلاح نمی پردازند."مک کليلن در پاسخ به سوالی درباره تحقيقات درباره نقش رئيس جمهور منتخب، احمدی نژاد، در حوادث گروگانگيری سال های 1979-1981 گفت احمدی نژاد يکی از رهبران جنبش دانشجويی بود حمله به سفارت آمريکا در تهران را سازماندهی کرده و ديپلمات های آمريکايی را به گروگان گرفت، اما اضافه نمود "ما اطلاع نداريم که آيا وی خصوصا يکی از گروگان گيران بوده است." وی گفت: "ما به تحقيقات خود در اين باره ادامه می دهيم."با اين وجود، منشی مطبوعاتی کاخ سفيد اضافه کرد احتمال اينکه احمدی نژاد نقش مستقيمی در گروگانگيری ديپلمات های آمريکايی داشته است نبايد "با توجه به ذات رژيم ايران برای کسی تعجب آور باشد." وی گفت ايران همچنان يک کشور حامی تروريسم است و حوادث گروگانگيری "مسلما تخلفی از قوانين و تعهدات بين المللی بود."وی گفت: "همه ما آن دوره را هميشه به ياد خواهيم داشت."آنچه در زير می آيد گزيده ای از سخنان آقای مک کليلن درباره ايران است: (آغاز متن)سوال: درباره موضوعی ديگر، آيا کاخ سفيد اخبار جديدی درباره تحقيقات درباره نقش رئيس جمهور جديد ايران، محمود احمدی نژاد، در حوادت گروگانگيری سفارت آمريکا در ايران دارد؟آقای مک کليلن: البته. دو موضوع. اول، اين چيزی است که ما مشغول تحقيق درباره آن هستيم. در مورد رئيس جمهور، و دخالت وی در بحران گروگانگيری 1979 در ايران، ما می دانيم وی يکی از رهبران جنبش دانشجويی بود حمله به سفارت را سازماندهی کرده و ديپلماتهای آمريکايی را به گروگان گرفت. اما، هنوز در حال تحقيق دراين باره هستيم که آيا وی واقعا يکی از گروگانگيران بوده است. اين موضوعی است که هنور درباره آن تحقيق می کنيم.سوال: اسکات، مقاله ای به نگارش فيليپ گيرالدی، مامور سابق اطلاعات، در نشريه آمريکن کانسروتيو، اشاره می کند که معاون رياست جمهوری استراتژی در قبال ايران را بازنگری جديدی نموده است که طبق آن اکنون 300 تا 400 موشک نقاط مختلفی در ايران را مورد هدف قرار داده اند، از جمله موشکهای تاکتيکی هسته ای، بخصوص توانايی های هسته ای ايران را هدف گرفته اند. به گفته گيرالدی اين ها نيز اکنون تحت اداره فرمانده است. با توجه به مشکلات ما با ايران و اين حقيقت که آنها تصميم گرفته اند به چرخه کامل برنامه صلح آميز هسته ای خود بپردازند، آيا ما نگران هستيم که درصورت وقوع سانحه تروريستی در ايالات متحده که بصورتی با ايران ارتباط داشته باشد، ممکن است عکس العمل ناگهانی در استفاده از دکمه پرتاب عليه ايران انجام شود؟آقای مک کليلن: اول، از سوال شما ممنونم. وارد موضوع قبول هيچگونه از فرضياتی که شما در سخنان خود ابراز داشتيد نمی شوم. وارد بحث موضوعاتی که مربوط به امنيت ملی است نمی شوم. دوم، در مورد ايران، ايران تعهداتی در مورد تعليق فعاليتهای غنی سازی و بازفراوری اورانيوم خود داده است. ما از آنها انتظار داريم تعهدات خود را رعايت کنند. اگر آنها اين فعاليتها را ازسربگيرند از توافقی که با اروپايی ها در موافقت پاريس داشته اند تخلف می کنند. و ما کاملا روشن کرده ايم که ايران سابقه مخفی سازی فعاليتهای هسته ای خود را از جامعه بين المللی دارد. به اين دليل است که بسيار مهم است معيارهای اطمينان بخش و تضمين های عينی وجود داشته باشد تا به جامعه بين المللی نشان دهند برنامه هسته ای آنها برای توليد سلاح استفاده نمی شود يا آنها تحت برنامه صلح آميز غيرنظامی به توليد سلاح نمی پردازند. و درصورتی که ايران از توافق های خود تخلف کند، آنگاه ما مسلما به مذاکره به اروپايی ها، که آنها نيز به اين موضوع تعهد دارند، درباره ارجاع مسئله به شورای امنيت می پردازيم.سوال: اسکات، گزارش شده است که رئيس جمهور در حال خروج ايران، خاتمی، گفته است رهبری ارشد ايران تصميم گرفته است تاسيسات چرخه سوخت هسته ای اصفهان را مجددا و بدون توجه به هر آنچه اتحاديه اروپا، کشورهای اروپايی، هفته آينده به آنها ارائه دهند، آغاز کنند. اگر ما با برنامه در صورت کلی آن موافقت می کنيم، آيا حاضريم اجازه اين کار را به عنوان حفظ آبرو بدهيم؟ يا اين موضوع معامله را خواهد شکست؟ آقای مک کليلن: خب، تصور می کنم اين دنباله سوال قبلی است؟سوال: در واقع، خب، مربوط است و کمی تفاوت دارد.آقای مک کليلن: و سوال شما مربوط به چيست؟سوال: اگر آنها به اين تهديد عمل کنند و تنها به بازگشايی يکی از تاسيسات خاص بپردازند، آيا ما اين کار را به عنوان برهم زننده مذاکرات در نظر می گيريم؟ يا برای حفظ آبرو اجازه اين کار را می دهيم؟آقای مک کليلن: اول از همه، در رابطه با فعاليتهای هسته ای آنها و رعايت تعهداتی که داده اند، ما قويا معتقد هستيم لازم است آنها تعهدات خود را رعايت کنند. ما به حمايت خود از دوستان اروپايی مان در تلاش آنها به وادار کردن ايران به رهاسازی آمال هسته ای خود ادامه می دهيم. اين مذاکرات ادامه دارد و ما به حمايت خود از دوستان
اروپايی مان ادامه می دهيم

جمعه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۴

اعتراف يك سرباز:" شوانه‌ " را وحشيانه‌ کشتند

يکي از سربازاني که‌ در زمان شکنجه‌ دادن شوانه‌ شاهد جنايت بوده‌ است، بدون آنکه‌ بخواهد نامش فاش شود، چگونگي آن را شرح داد
آن سرباز گفت: " در زماني که‌ شوانه‌ را به‌ پاسگاه آوردند، من در آنجا بودم. در واقع زماني که‌ درگيري روي داده‌ بود، من آنجا نبودم و در پاسگاه بودم. وقتي او را ديدم، متحير شدم. تمام تنش زخم بود. دهها پاسدار و مزدور محلي – جاش – او را کتک مي‌زدند. آدم مي‌ترسيد که‌ به‌ صورت و بدن خون آلودش نگاه کند. پيراهنش را درآورده‌ بودند و بدنش کاملا خوني بود
اين سرباز که‌ " آذري " است گفت: " پشت وي را داغ مي‌کردند و سپس آب داغ بر پيکرش مي‌ريختند و بعد اتو بر بدنش مي‌کشيدند. مشخص بود که‌ نمي‌خواهند به‌ آساني او را بکشند، مرگي پر آزار و شکنجه‌ بود
شوانه‌ قدرتمند بود. در تمام اين مدت دستش را مشت کرده‌ بود ولي نمي‌توانست حرف بزند. آب داغ بر سرش مي‌ريختند و گردنش را هم با چيزي مانند طناب بريده‌ بودند. فکر مي‌کنم طناب را دور گردن او بسته‌ و او را با ماشين بر زمين کشيده‌ بودند. ولي من در شگفت بودم که‌ چرا هنوز زنده‌ بود، بسيار جان سخت بود. مطمئن هستم که‌ او را روي زمين کشانيده‌ بودند، چرا که‌ در لابلاي زخمهاي پشتش دانه‌هاي ريز شن ديده‌ مي‌شد. او مردي افسانه‌اي بود، من نمي‌خواهم قهرمان سازي کنم ولي " ميل گيبسون " هنرپيشه‌ي فيلم " شجاع قلب " را به‌ يادم مي‌آورد. باور کنيد اين را با چشمان خود ديدم
وي همچنان زنده‌ بود و نفس مي‌کشيد. با لگد به‌ خايه‌هايش مي‌زدند و با چاقو شکمش را دريدند. اينکه‌ مي‌گويند پزشک قانوني شکم او را شکافته‌ کاملا دروغ است. من با چشمان خودم ديدم. آنها سينه‌اش را هم شکافتند. همه‌ي اين کارها را در حالي انجام دادند که‌ هنوز شوانه‌ زنده‌ بود. سپس در جاي گلوله‌هايش سيگار خاموش مي‌کردند. ( اين گفته‌ از سوي کساني که‌ پيکر شوانه‌ را در مراسم خاکسپاري شسته‌اند، تاييد شده‌ است و آنان هم گفته‌اند که‌ ته سيگارهاي زيادي را از از جاي گلوله‌ها و زخمهاي او درآورده‌اند )
جاشها او را شکنجه‌ مي‌دادند، مخصوصا فردي به‌ نام " عزيز کانبي " و رئيس بخش اطلاعات اداره‌ي آگاهي " سرهنگ عقابي " و کسي هم با نام " علي خطر " که‌ هم‌اکنون او را به‌ شهر " خوي " فرستاده‌اند. اينها قاتلان اصلي " شوانه‌ " اند
من همچون يک انسان آرزوي مرگ مي‌کردم. نخست براي شوانه‌ و سپس براي خودم. مي‌خواستم شوانه‌ زود بميرد و از شکنجه‌ و آزار خلاص شود. او را نمي‌شناختم ولي يک انسان بود که‌ وحشيانه‌ شکنجه‌ مي‌شد. جهنم هم اينچنين نيست. .... مي‌خواستم بميرم، چرا که‌ احساس پستي و خواري مي‌کردم. من آدم پستي هستم چون سرباز اين رژيم‌ام و زير دست اين قاتلان وحشي هستم
اين سرباز در مورد کساني هم که‌ دستگير مي‌شدند نيز مي‌گويد
" خوشبختانه‌ مرا براي سرکوب مردم به‌ خيابان نبردند. من در پاسگاه ماندم. ولي مي‌ديدم آنهايي را که‌ مي‌آوردند به‌ سختي شکنجه‌ مي‌کردند. آنان را روي زمين مي‌کشاندند و با پوتين به‌ پشت و شکم آنها لگد مي‌زدند و فحش ناموسي به‌ آنها مي‌دادند
آنان به‌ کرد و کردستان فحش مي‌دادند و به‌ پدر و مادر و خواهرانشان فحش مي‌دادند. من از ايراني بودن خود شرمنده‌ شده‌ام و از اينکه‌ سرباز اين رژيم هستم. من هم خائن‌ام و بايد مجازات شوم
در پاسخ به‌ سئوالي که‌ آيا حمله‌هاي پژاک عليه‌ ايران در اين روزها را پاسخ مناسبي مي‌داند، گفت: " حکومت ايران خيلي از پژاک مي‌ترسد. حکومت مي‌کوشد تا ميان پژاک و احزاب ديگر اختلاف بياندازد و سود ببرد. بسياري اوقات به‌ ما مي‌گفتند نيروهاي پژاک در اطراف مهاباد هستند و ما را آگاه مي‌کردند. قبلا من اين نام را نشنيده‌ بودم. ولي وقتي از حملات آنها به‌ پاسگاههاي سردشت و پيرانشهر و مريوان و بانه‌ آگاه شديم، فهميديم که‌ آنها جدي هستند. من هرگز طرفدار جنگ نيستم. اگر با زور هم مرا به‌ جنگ ببرند، ممکن است نتوانم گلوله‌اي شليک کنم، ولي آنچه‌ که‌ بر سر ملت کرد و ملتهاي ديگر ايران مي‌آورند، پاسخي از اين قويتر را لازم دارد
اين سرباز در آخر اضافه‌ ميکند: ممکن است من هم بزودي از اين نظام ستمگر فرار کنم. مگر گرفتن کارت پايان خدمت يا معافيت شايسته‌ي اينهمه‌ نوکري و پستي است ؟! بويژه‌ اينکه‌ وحشيترين سربازان در اين مدت با من در پاسگاه هستند. سربازاني که‌ به‌ خون و ناموس کرد تشنه‌اند
اين سرباز گفت: اگر زماني مناسب فرا رسد، مي‌توانم نام خود را اعلام کنم و در هر دادگاهي عادلي عليه‌ اين جنايت، شهادت دهم. ولي الان نمي‌توانم، چرا که‌ به‌ سرنوشت شوانه‌ گرفتارم مي‌کنند. من آنها را مي‌شناسم، يک مشت قاتل و جنايتکار که‌ بر مردم حکومت مي‌کنند
اتحاديه جوانان كردستان شرقي – 5/5/84

پیشنویس قطع نامه ملاقات با اکبر گنجی


پیشنویس قطع نامه ملاقات با اکبر گنجی : چرا و به چه علت یک فرد به دلیل طرح عقاید و اندیشه هایش بیش از دو هزار روز باید زندان را تجربه کند

اکنون اکبر گنجی دگر اندیش ایرانی بیش از 50 روز است در اعتصاب غذا به سر می برد و حاکمان پس از عهد شکنی های فراوان در آزادی وی با انتقال او به بیمارستان ، بیمارستان را نیز تبدیل به زندان کردند و می خواهند با چنین انتقالی بگویند که اکبر گنجی آزاد است ما امروز به بیمارستان آمده بودیم تا تنها با اکبر گنجی ملافات کنیم چرا که معتقدیم این یکی از اولیه ترین حقوق یک زندانی سیاسی است که اکنون پس از گذشت بیش از یک و نیم ماه از اعتصاب غذایش در بیمارستان بستری است.این پرسش اما باقی است که چرا و به چه علت یک فرد به دلیل طرح عقاید و اندیشه هایش که که مطابق با اصول اولیه حقوق بشر و از حقوق طبیعی یک انسان است بیش از دو هزار روز باید زندان را تجربه کند آیا دو هزار روز زندان برای تابانیدن نور بر تاریک خانه های ظلم و استبداد کافی نیست که اکنون عالیجنابان او را در یک قدمی مرگ به سوی مرگ فرا می خوانند ؟ ما به ملاقات اکبر گنجی آمده ایم و البته از مسئولین بیمارستان میلاد نیز می پرسیم که چرا با پذیرش یک زندانی سیاسی در بیمارستان عملا جایگاه بیمارستان را به جایگاهی نظامی تبدیل کرده اند ؟از مسئولین بیمارستان می پرسیم که چرا آنها اکنون بیماری را در بیمارستان خود جای دادند که نه تنها از حداقل حقوق یک زندانی سیاسی بلکه از حداقل حقوق یک بیمار نیز برخوردار نیست.ماآمده ایم تا حقوق اولیه یک زندانی سیاسی و یک بیمار را طلب کنیم و در همینجا اعلام میکنیم همچنان که اکبر گنجی در طرح اندیشه های به حق خود پا برجاست مانیز در دفاع از حقوق اولیه و اندیشه او پابرجاییم.بی شک اقدام امروز ما نیز آخرین اقدام در دفاع از حقوق این زندانی سیاسی نیست اگرچه در همینجا از حاکمان و عالیجنابان می خواهیم که به این بی تدبیری خود پایان دهند و اندیشه و جسم گنجی را از زندان خود رها سازند.دعوت به ملاقات نمادین از اکبر گنجی در بیمارستان میلاد تهران بدون کسب نتیجه و با قرائت قطع نامه ای ساعت 15و4 دقیقه بعد از ظهر امروز پایان یافت .این مراسم که به دعوت اعضاءی تحکیم وحدت (طیف علامه ) و ادوار تحکیم وتعدادی از فعالین سیاسی برگزار می شد با مخالفت و ممانعت مسئولین بیمارستان رو به رو شده و مذاکره با نماینده طرف مقابل نیز نتیجه ای نداشت.همچنین آقایان فریبرز ریس دانا ، محمد ملکی ، ماشأءالله شمس الواعظین ، علی افشاری به نمایندگی از سوی متقاضیان ملاقات با اکبر گنجی ،.به رایزنی با مسئولین پرداختند که نتیجه ای در بر نداشت.قریب به 30 نفر از شرکت کنندگان پس از ناامیدی در برابر درب ورودی بیمارستان متحصن شده و اقدام به خواندن یار دبستانی من و ای ایران کردند و نهایتا شعارهایی در آزاد ی زندانی های سیاسی سر دادند در خاتمه عبدالله مومنی قطع نامه نهایی را خواند

آمريکا: احمدی نژاد يکی از رهبران اشغال سفارت آمريکا درتهران بود

آمريکا می گويد محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری منتخب ايران يکی از رهبران حرکتی بود که اشغال سال ۱۹۷۹ سفارت آمريکا درتهران را سازمان داد. اسکات مک کله لن سخنگوی کاخ سفيد می گويد مقامات مسئول همچنان درحال تحقيق هستند که آيا
آقای احمدی نژاد نيز جزو دانشجويانی بود که آمريکائيان را به گروگان گرفتند يا نه. چند تن از گروگان های پيشين اندکی پس از آن که آقای احمدی نژاد در دور دوم انتخابات رياست جمهوری ايران برنده شد، چهره او را به عنوان يکی از کسانی که آن ها را به گروگان گرفتند، تشخيص دادند. همکاران رئيس جمهوری منتخب ايران اذعان دارند که وی به گروه دانشجويانی که سفارت آمريکا را اشغال کردند تعلق داشت، اما عباس عبدی که اشغال سفارت را رهبری می کرد می گويد آقای احمدی نژاد هيچ گونه نقشی در اشغال سفارت و يا گروگان گيری نداشت. ستيزه جويانی که سفارت آمريکا در تهران را اشغال کردند، ۵۲ آمريکائی را به مدتی بيش از يک سال به اسارت گرفتند. گروگان ها در ژانويه سال ۱۹۸۱ آزاد شدند. راديو آمريکا

هراس ماموران دادستاني از رو در رو شدن با متقاضيان ملاقات با اکبر گنجي


گزارش کاملي از اقدام و تلاش مدني جمعي از اعضاي دفتر تحکيم وحدت و فعالان سياسي کشور براي ملاقات با گنجي100 نفر از اعضاي دفتر تحکيم وحدت به همراه چند تن از فعالان سياسي و فرهنگي با در دست داشتن گل رز، براي ملاقات با اکبر گنجي به بيمارستان ميلاد رفتند اما با ممانعت ماموران تحت امر دادستاني اجازه ملاقات با گنجي به آنها داده نشد. براي اين برنامه فراخوان عمومي صادر نشده بود و ظاهرا اعضاي دفتر تحکيم وحدت با تلفن و sms هديگر را در جريان قرار داده بودند و در محل حاضر شدند
در حالي که در همه دنيا، دانشگاه و بيمارستان از نفوذ نظاميان خارج است و در کشورهاي غير دموکراتيک نيز اين دو مکان حداقلي از امنيت را دارد اما با وجود رويه استبدادي کنوني حاکم بر ايران، بيمارستان و دانشگاه نيز از سيطره و تاخت و تاز نظاميان و حاکميت بيرون نيست
بيمارستان ميلاد که تا هفته هاي پيش روزهاي آرامي را سپري مي کرد در اين چند هفته به واسطه حضور بزرگ مردي به نام گنجي دوران پر التهابي را طي مي کند. مسوولان بيمارستان ميان برزخي از فشار وجدان و فشار حاکميت مانده اند. ماموران دادستان مرتضوي به نام رييس بيمارستان ميلاد مصاحبه مي کنند اما رياست بيمارستان توان تکذيب علني اين مصاحبه را ندارد. ماموران دادستاني بيمارستان را کامل در اختيار گرفته اند و به هيچ يک از اصول اخلاقي و انساني براي حفظ حرمت بيمارستان پايبند نيستند. در اين ميان جمعي بيش از 100 نفر امروز تا پشت اتاق گنجي رفت تا به ماموران داستاني اثبات کند اين شماييد که از ما هراسانيد و خود را پنهان مي کنيد و با وجود همه قردتتان، تاب حضور ما را نداريد
پس از تجمع2 هفته پيش دفتر تحکيم وحدت در مقابل دانشگاه تهران براي آزادي گنجي که منجر به بازداشت تعداد زيادي از حاضران شد، امروز 5 شنبه 100 نفر از اعضاي دفتر تحکيم وحدت به همراه تعدادي از فعالان سياسي کشور از جمله فريبرز ريس‌دانا ، محمد ملکي ، ماشأءالله شمس الواعظين و علي افشاري با در دست داشتن يک شاخه گل رز ، عزم جزم کردند تا با ورود به محل نگهداري گنجي در طبقه 12 بيمارستان ميلاد، با او ملاقات کنند و از حقوق شهروندي گنجي دفاع کنند. و حداقل حقوق يک بيمار يعني حق ملاقات را براي گنجي طلب کنند و به پايمال شدن گسترده حقوق شهروندي در ايران اعتراض خود را نشان دهند
اين اقدام كه به دعوت اعضاء تحکيم وحدت و ادوار تحکيم و تعدادي از فعالين سياسي برگزار صورت گرفته بود با ممانعت سرسختانه ماموران داستاني مستقر در بيمارستان ميلاد روبرو شد. ماموران دادستاني ابتدا آسانسور را از کار انداختند و پس از رسيدن اعضاي تحکيم و متقاضيان ملاقات با اکبر گنجي به طبقه 12 درها را قفل کرده، از پشت درها به فيلمبرداري از حاضرين پرداختند. تلاش آقايان فريبرز ريس‌دانا ، محمد ملکي ، ماشأءالله شمس الواعظين و علي افشاري به نمايندگي از سوي متقاضيان ملاقات با اکبر گنجي ، براي رايزني با مسئولان و ماموران نيز نتيجه‌اي در بر نداشت
بنا به خبرهاي رسيده ، شرکت کنندگان پس از نااميدي از ديدار با گنجي ، در برابر درب ورودي بيمارستان متحصن شده و اقدام به خواندن يار دبستاني من و اي ايران کردند و شعارهايي در آزادي زنداني هاي سياسي سر دادند. در خاتمه متقاضيان ملاقات با گنجي بيانيه اي را آماده کرده بودند که توسط عبدالله مومني دبير تشکيلات تحکيم قطع نامه نهايي قرائت شد
متن اين قطعنامه به شرح زير است:قطع نامه ملاقات با اکبر گنجي
اکنون اکبر گنجي دگر انديش ايراني بيش از 50 روز است در اعتصاب غذا به سر مي برد و حاکمان پس از عهد شکني هاي فراوان در آزادي وي با انتقال او به بيمارستان ، بيمارستان را نيز تبديل به زندان کردند و مي خواهند با چنين انتقالي بگويند که اکبر گنجي آزاد است ما امروز به بيمارستان آمده بوديم تا تنها با اکبر گنجي ملاقات کنيم چرا که معتقديم اين يکي از اوليه ترين حقوق يک زنداني سياسي است که اکنون پس از گذشت بيش از يک و نيم ماه از اعتصاب غذايش در بيمارستان بستري است. اين پرسش اما باقي است که چرا و به چه علت يک فرد به دليل طرح عقايد و انديشه هايش که که مطابق با اصول اوليه حقوق بشر و از حقوق طبيعي يک انسان است بيش از دو هزار روز بايد زندان را تجربه کند؟ آيا دو هزار روز زندان براي تابانيدن نور بر تاريک خانه هاي ظلم و استبداد کافي نيست که اکنون عاليجنابان او را در يک قدمي مرگ به سوي مرگ فرا مي‌خوانند؟
ما به ملاقات اکبر گنجي آمده‌ايم و البته از مسئولين بيمارستان ميلاد نيز مي پرسيم که چرا با پذيرش يک زنداني سياسي در بيمارستان عملا جايگاه بيمارستان را به جايگاهي نظامي تبديل کرده اند؟
از مسئولين بيمارستان مي پرسيم که چرا آنها اکنون بيماري را در بيمارستان خود جاي دادند که نه تنها از حداقل حقوق يک زنداني سياسي بلکه از حداقل حقوق يک بيمار نيز برخوردار نيست
ماآمده ايم تا حقوق اوليه يک زنداني سياسي و يک بيمار را طلب کنيم و در همينجا اعلام ميکنيم همچنان که اکبر گنجي در طرح انديشه هاي به حق خود پا برجاست مانيز در دفاع از حقوق اوليه و انديشه او پابرجاييم
بي شک اقدام امروز ما نيز آخرين اقدام در دفاع از حقوق اين زنداني سياسي نيست اگرچه در همينجا از حاکمان و عاليجنابان مي خواهيم که به اين بي تدبيري خود پايان دهند و انديشه و جسم گنجي را از زندان خود رها سازند
در انتهاي اين برنامه، مومني بازداشت و پس از مدتی آزاد شد

شكايت آيت الئه مكارم شيرازي از مديرمسئول پيام قم


وبلاگ طنين سکوت : بدنبال شكايت دفتر آيت ا...ناصر مكارم شيرازي از مديرمسئول هفته نامه پيام قم، نامبرده به شعبه اول دادسراي عمومي فراخوانده شد. در برگ احضاريه كه از سوي دادگاه به دفتر هفته نامه پيام قم ارسال شده آمده است كه
در خصوص شكايت دفتر آيت ا...مكارم شيرازي عليه مديرمسئول هفته نامه پيام قم مبني بر درج حمايت از كانديداي رياست جمهوري در شعبه اول بازپرسي جهت پاسخگويي حاضر شويد
گفتني است كه هفته نامه پيام قم در شماره 278 در صفحه اول و سوم و در راستاي حضور حداكثري و گسترده مردم درانتخابات مرحله دوم اقدام به چاپ كامل بيانيه تعدادي از مراجع عظام و علماء در ارتباط با انتخابات كرد
به دنبال دريافت احضاريه براي توجيه بي اساس بودن اين شكايت در آخرين شماره نشريه پيام قم آمده است كه: مراجع تقليد همانند حضرات آيات عظام يوسف صانعي، موسوي اردبيلي، ناصرمكارم شيرازي با صدور بيانيه اي مردم را به شركت در انتخابات فراخواندند و برخي از آنان بطور غيرمستقيم حمايت خود را از كانديداتوري آقاي هاشمي رفسنجاني اعلام كردند اما حضرات آيات همانند بيات زنجاني، نورمفيدي، طاهري اصفهاني، امام جماراني ،توسلي و... كه متن كامل اطلاعيه آنها در پيام قم به چاپ رسيد به حمايت مستقيم از آقاي هاشمي رفسنجاني پرداختند كه عين حمايت آنان به چاپ رسيد اما هيچگاه در صفحه اول و سوم پيام قم گفته نشده است كه حضرت آيت ا...ناصر مكارمشيرازي از آيت ا...هاشمي رفسنجاني در انتخابات رياست جمهوري حمايت كرده است كه حالا مورد شكايت آن هم در دادگاه قرار گيرد

نماينده كارگران استان لرستان


نماينده كارگران استان لرستان :كتك زدن كارگري كه 6 ماه حقوق نگرفته ، هنر نيست

نماينده كارگران لرستان ، گفت : كارگران معترض" يخچال سازي" لرستان در اعتراض به عدم دريافت 6 ماه حقوق و مزاياي ‌‏84 ، جاده اصلي خرم‌‏آباد - خوزستان را بستند ، كه اين اقدام ، با دخالت نيروهاي انتظامي به درگيري و ضرب و شتم كارگران انجاميد . به گزارش خبرنگار گروه كارگري ايلنا ،"مرتضي مختاري‌‏فر" ، تصريح كرد : در جريان اين درگيري‌‏‌‏ها ، جمعي از كارگران معترض بازداشت و با پي‌‏گيري‌‏هاي صورت گرفته آزاد شدند .اين نماينده كارگري ، اضافه كرد : مشكلات اين واحد و كارگران از زماني آغاز شد كه كارخانه يخچال سازي لرستان به شخصي واگذار شد كه نه قصد توليد داشت و نه تخصص مديريت واحد صنعتي را دارا بود .وي تاكيد كرد : از زماني كه اين واحد در قالب خصوصي سازي به مالك جديد واگذار شد ، تنها كاري كه صورت گرفته ، فروش اموال و تجهيزات كارخانه است .نماينده كارگران لرستان ادامه داد : كارگران در شرايطي اقدام به تجمع و تحصن كردند كه نسبت به عملكرد مسوولان و دستگاههاي مربوطه نااميد شده و مسوولان استانداري ، اداره كار ، صنايع و ساير دست‌‏اندركاران ، پاسخ مناسبي به خواسته‌‏هايشان نداده بودند ."مختاري فر" ، گفت : كارفرماي يخچال‌‏سازي لرستان در حال حاضر متواري است و حكم جلب وي از سوي مقامات قضايي صادر شده و اكنون توسط نيروهاي انتظامي تحت تعقيب است .مختاري فر ، خواسته اصلي كارگران را دريافت حقوق معوقه‌‏ و روشن شدن وضعيت شركت اعلام كرد و گفت : چنانچه مديريت اين واحد ، توان اداره كارخانه را ندارد ، مي‌‏بايست تدابيري انديشيده شود تا هر چه سريعتر واحد به فرد يا افرادي توانا واگذار شود و يا اينكه دولت و دستگاه‌‏هاي مسوول ، فكري به حال اين واحد بحران زده نمايند

كاخ سفيد : ايران با ازسرگيري غني‌سازي اورانيوم توافق پاريس را نقض خواهد كرد


بر اساس گزارش خبرگزاري رويتر، كاخ سفيد روز گذشته (پنجشنبه) مدعي شد كه از سرگيري غني‌سازي اورانيوم در ايران مي‌تواند باعث شود كه آمريكا و اروپايي‌ها ارجاع مساله‌ي هسته‌يي ايران به شوراي امنيت سازمان ملل را دنبال كنند
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين خبرگزاري انگليسي خاطرنشان كرد، سيد محمد خاتمي، رييس جمهور كشورمان روز چهارشنبه تاكيد كرد كه ايران فعاليت‌ها بر روي چرخه‌ي سوخت هسته‌يي‌اش را دنبال خواهد كرد
اسكات مك‌كللان، سخنگوي كاخ سفيد گفت: ايران برخي تعهدات را مبني بر تعليق فعاليت‌هايش در بخش غني‌سازي اورانيوم و بازفرآوري پذيرفته است. ما از آنها انتظار داريم كه به آن تعهدات پايبند بمانند
وي در ادامه ادعا كرد: اگر ايران بخواهد توافقش را نقض كند، ما قطعا به مذاكره با اروپايي‌ها چشم خواهيم دوخت كه متعهد به بردن موضوع به شوراي امنيت هستند
اين خبرگزاري ادامه داد، ايران فعاليت بر روي چرخه سوخت هسته‌يي را از جمله حقوق‌اش تحت معاهده‌ي منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌يي مي‌داند كه با هدف جلوگيري از اشاعه سلا‌ح‌هاي هسته‌يي طراحي شده و به اعضايش امكان استفاده از برق هسته‌يي را مي‌دهد
مك كللان ادعا كرد: اگر آنها بخواهند چنين فعاليت‌هايي را دوباره از سر بگيرند، تعهدشان را بر اساس موافقتنامه‌ي پاريس با اروپايي‌ها نقض كرده‌اند
سخنگوي كاخ سفيد در ادامه با ادعاي اين كه ايران سابقه‌ي پنهان‌كاري در برنامه‌ي هسته‌يي‌اش را دارد، ادامه داد: به همين دليل مهم است كه اقدامات اعتمادساز انجام شود يا تضمين‌هاي عيني اخذ گردد تا آنها به جامعه بين‌المللي نشان دهند كه برنامه‌ي هسته‌يي‌شان تحت پوشش برنامه‌اي صلح‌آميز براي ساخت سلاح هسته‌يي به كار نمي‌رود

يك دانشجوي دانشگاه تهران به اتهام اقدام عليه امنيت ملي، به دادسراي انقلاب احضار شد


علي اكبر آرامش، دانشجوي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران به دادسراي انقلاب تهران احضار شد.محمدعلي دادخواه وكيل مدافع اين دانشجو در گفت‌‏وگو با خبرنگار" ايلنا" با اعلام اين مطلب، اتهام موكلش را اقدام عليه امنيت ملي عنوان كرد.وي افزود: موارد اتهامي انتسابي به موكلم به جهت فعاليت‌‏هاي وي در انجمن اسلامي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران است.دادخواه با انتقاد از رويه احضار دانشجويان به محاكم قضايي گفت: طبق اظهارات مقامات عالي قضايي قرار بود كه ديگر دانشجويان به دادسراها و دادگاه ها احضار نشوند و به تخلفات آنها در كميته‌‏هاي انضباطي رسيدگي شود اما در پرونده موكلم شاهديم كه خلاف اين رويه عمل شود

پنجشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۴

نسرين محمدى: جان منوچهر محمدى در خطر است

راديو آلمان : دو برادر دانشجو اكبر و منوچهر محمدى از جمله زندانيان سياسى در ايران هستند. هرچند كه اكبر محمدى در خارج از زندان بسر مى‌برد، ولى او درگير معالجات بيمارى‌هاى گوناگونى است كه ناشى از شكنجه و بدرفتارى با او در زندان بوده است. حال منوچهر محمدى نزديك به ۲۰ روز است كه در اعتصاب غذا بسر مى‌برد و سلامتى‌اش به مخاطره افتاده است. در اين زمينه صداى آلمان گفتگويى داشت با خانم نسرين محمدى
بسيارى از فعالان جنبش دانشجويى ايران در پى رويداد ۱۸ تيرماه ۱۳۷۸ مورد پيگرد قرار گرفتند. طى سال‌هاى بعد شمارى از ايشان آزاد شدند و برخى ديگر با دستگيرى‌هاى مجدد پشت‌ ميله‌هاى بازداشت‌گاه‌ها ماندند. از آنجمله‌اند دو برادر اكبر و منوچهر محمدى. با اينكه مقامات قضايى جمهورى اسلامى معتقدند كه در ايران زندانى سياسى وجود ندارد، ولى بايد گفت كه اين دو از زندانيان سياسى هستند كه به گفته‌ى اعضاى خانواده‌شان تحت فشار شديد مقامات امنيتى قرار گرفته‌اند. خانم نسرين محمدى خواهر اين دو زندانى سياسى در مورد محكوميت برادرانش و اعدام‌هاى مصنوعى ايشان مى‌گويد
”پس از آنكه ما چهارماه و نيم از آنها خبر نداشتيم، متوجه مى‌شويم كه براى آنها حكم اعدام را صادر كرده‌اند. البته اعدامى كه بارها با چشمان بسته ايشان را جلوى جوخه‌ى اعدام مى‌بردند و با خالى كردن تير آنها را بار ديگر برمى‌گرداندند و مى‌گفتند كه امروز و فردا ديگر اعدام خواهى شد. پس از حمايت‌هاى بين‌المللى باعث شد كه حكم اكبر به حبس ابد و بعد به ۱۵ محكوم شود و حكم منوچهر به شش‌سال و نيم و بعد تبديل شده بود به ۱۳ سال و آنهم باز تبديل شد به ۱۴ سال و بعد به ۱۵ سال. و اينها همراه با شكنجه بود. بهر حال هردوى آنها حكم‌شان ۱۵ سال است
خانم نسرين محمدى مى‌گويد كه بازجويان اطلاعاتى اكبر محمدى را شديداً شكنجه كرده‌اند و امروز وى را براى درمان‌هاى پزشكى به خارج از زندان فرستاده‌اند
”اين دو را شكنجه‌ى بسيار كردند، مخصوصا كه وزارت اطلاعات در مورد اكبر به پدرم گفته بود: شكنجه‌اى كه به اين دو كرديم، به هيچكس نكرده‌ايم. بويژه اكبر را بيش از همه شكنجه كرديم، چون زير شكنجه عليه ما شعار مى‌داد. اكبر بخاطر شكنجه‌ى زيادى كه شده بود، الآن يك پايش شل مى‌زند، بخاطر اينكه او را از طبقه‌ى سوم زندان توحيد با دست و پاى بسته‌اش پرت مى‌كنند و او لگن پايش مى‌شكند. درمانش هم نمى‌كنند و او با درد شديدى كه داشته بعد از سه ماه محل استخوان جوش مى‌خورد و الآن باعث شده كه او شل مى‌زند. اين اواخر وضع به جايى رسيده بود كه به او مرخصى نمىدادند و چهار دست و پا داخل زندان راه مى‌رفت و بيهوش مى‌شد. وقتى كه ديدند كه او دم مرگ است او را به خرج خانواده به بيمارستان مى‌برند. البته بايد بگويم كه شمارى از هموطنان كمك مالى كردند، زيرا كه او را به بيمارستان خصوصى انتقال داده بوديم. در آنجا او مورد سه عمل جراحى قرار مى‌گيرد. وقتى پزشكان عمل سر او را انجام داده بودند، گفته بودند كه او اگر فقط يكسال تأخير مى‌كرد، خون‌هايى كه اطراف مغزش لخته شده است، باعث مىشد كه به سكته‌ى مغزى منجر شود و عمل معده و روده نيز انجام داد و الآن دو يا سه عمل ديگر دارد كه بايد انجام دهد. وضع كمرش خيلى وخيم است و از طرف ديگر ۲۵ درصد از شنوايى گوش راست و چپ را از دست داده است و تشنج عصبى بالايى هم دارد. پزشكان گفته‌اند كه ما با اين وجود اين تشنج نمى‌توانيم عملش كنيم و ريسك و خطر آن بالاست. در صورت عمل ممكن است كه خطر مرگ و يا فلجى براى او داشته باشد. و اگر عمل نشود، او بايد همچنان درد را بكشد و احتمال دارد كه قسمتى از بدنش خود به خود فلج شود
اين عضو خانواده‌ى محمدى درباره‌ى برادرشان منوچهر محمدى مى‌گويد كه وى نيز هم‌اكنون دراعتصاب غذاست و وضعيت سلامتى وى بسيار وخيم است
”منوچهر هم الآن خونريزى معده دارد و پزشكان گفته‌اند كه تك‌تك دندان‌هايش بايد كشيده شود، زيرا كه عفونت به مغز يا قلبش مى‌زند. از آنجا كه به او مرخصى نداده بودند كه از خود را كامل معالجه كند. بايد گفت كه رژيم هر دوى آنها را داغون كرده است و هر بلايى كه مى‌خواسته‌اند سرشان آورده‌اند و الآن با بيمارى‌هايى كه دارد، با اينكه پزشكان چند ماه پيش گفته بايد هر چه سريع‌تر مورد معالجه قرار گيرد، به او مرخصى نداده‌اند و الآن منوچهر حدود ۲۰ روز است كه دست به اعتصاب غذا زده و گفته است: يا مرگ يا آزادى تمامى زندانيان سياسى. ايشان الآن در حالت كما رفته و در اتاقى هست كه نمى‌تواند براحتى راه برود
خانم محمدى در مورد اينكه خانواده‌ى محمدى تاكنون چه اقداماتى براى آزادى فرزندانشان كرده‌اند مى‌گويد كه پدر محمدى‌ها تاكنون بيش از دو هزار نامه به مقامات ارسال كرده است و همه بى‌نتيجه بوده‌اند
”پدرم به گفته‌ى خودش تاكنون ۲۵۰۰ نامه به مقامات مختلف نوشته و كمك خواسته است و اين را در مصاحبه‌هايش نيز گفته است. ولى به گفته‌ى خودش هيچكدام جواب نامه‌ى پدرم را نداده‌اند. پدرم گفته است كه اگر سازمان‌هاى حقوق بشر و يا هر كسى ديگرى بخواهد من مى‌توانم اين ۲۵۰۰ نامه را نشان بدهم. در اين مدت پدر و مادرم مصاحبه‌هاى زيادى داشته‌اند. تظاهراتى نيز همين دوشنبه‌ى گذشته در ساعت ۶ تا ۸ غروب گذاشته بودند و اين را رسانه‌ها اعلام كرده بودند. مادرم نيز اعلام داده و از مردم خواسته بود در اين تظاهرات شركت كنند. روز دوشنبه كه اينها براى شركت در تظاهرات مى‌روند و در برابر درب دانشگاه پياده مى‌شوند، مى‌بينند كه هر ده قدم يك مأمور ايستاده است و در مينى بوس‌ها و اتوبوس‌هايى كه پارك شده، پر از مأموران امنيتى است. و خانواده‌ام به همراه ديگر خويشاوندان و چندين تن از مبارزين به خيابان ۱۶ آذر در ضلغ غربى دانشگاه تهران مى‌روند. به گفته‌ى مادرم از ميدان انقلاب تا پارك دانشجو بطور پراكنده جمعيت متحصنين بوده‌اند و بيشتر سمت پارك دانشجو رفته بودند

نامه‌ی اكبر گنجی به دكتر عبدالکریم سروش :

خامنه‌ای باید برود

به نام خدا
خُنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
استاد ارجمند جناب آقای دکتر عبدالکریم سروش نامه‌ی پر مهر و محبت مورخ ٢١/٤/٨٤ جنابعالی را دریافت نمودم. استاد عزیز شاگرد کوچک خود را مورد تفقد قرار داده و از سر کرامت، اوصافی برای او به کار برده که مطلقاً لایق آن نبوده و نیست. داستان روابط من و شما به ابتدای انقلاب باز می‌گردد. کلاس‌های کلیات فلسفه، فلسفه‌ی علم، فلسفه‌ی اخلاق، مبدأ و معاد، حرکت جوهری و جلسات خصوصی دونفره‌ای که طی آنها پرسش‌های بی‌شمار خود را مطرح و شما بزرگوارانه بدان‌ها پاسخ می‌گفتید و من از خرمن شما خوشه‌های دانش می‌چیدم. از سال ١٣٥٨ ما بین ما دوستی آغاز شد که هیچگاه پایان نیافت ما همیشه از شما چیزهای تازه می‌آموختیم. انصاف آن است که شما حق بزرگی برگردن نسل ما دارید و ما از طریق شما و به وسیله‌ی شما با مدرنیته و روایت‌های مختلف از دین و انسان محق آشنا شدیم. با شما به دنیاهای جدیدی گام نهادیم و چشمان ما را شستید تا طور دیگری ببینیم. مسئله، فقط مسئله‌ی فلسفه‌ی تحلیلی و عقلانیت انتقادی نبود. با مولوی و حافظ آتشی در وجود ما روشن کردید که هیچگاه خاموش نخواهد شد. مگر می‌توان با تجربه‌ی عاشقانه‌ی مولوی آشنا شد و از قشریت عوام‌فریبان نگریخت؟ حافظی که زهد ریایی مشایخ شد و سالوس آنها را به نقد می‌کشید، هشدارمان می‌دهد.نشان اهل خدا عاشقی است با خود دار که در مشایخ شهر این نشان نمی‌بینماو به ما خبر می‌داد که واعظان «چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند» و چون به روز داوری باور ندارند، در کار داور، قلب و دغل می‌کنند. زیر خرقه‌ی زنار پنهان می‌کنند و گشودن در خانه‌ی تزویر و ریا کار آنهاست. در عین آلودگی‌های فراوان، دعوی بی‌گناهی می‌کنند. خدمت دیگرشان، حمایت از خون‌ریزان است. با این که هیچ نمی‌دانند، دعوی رازدانی می‌کنند. پیمان شکنند. نقد حافظ از جامعه‌ی دینی و آفات آن پایان ناپذیر است ولی نقد حافظ باید تکمیل شود. حافظ هیچ تجربه و اطلاعی از جوامع توتالیتر و جنبش‌های فاشیستی نداشت. چون نظامات فاشیستی بعدها به وجود آمدند. نظام توتالیتر و نظام سرکوب، رعب و وحشت است. جامعه‌ی تک صدایی است که در آن فقط صدای رهبر شنیده می‌شود، جایی که جامعه‌ی مدنی کاملاً سرکوب می‌شود و حوزه‌ی خصوصی به رسمیت شناخته نمی‌شود، رهبر به مقام خدایی می‌رسد و آن بیچاره‌ی خود هراس و دیگر هراس باید توسط مردم ترسیده شود. رهبر خودکامه همه را به شکل دشمن می‌بیند. دوستان دیروز، دشمنان فردای اویند. حتی مرگ رقبا خیال او را راحت نمی‌کند، باید خاطره و نام آنها از تاریخ و خاطره‌ها حذف شود. مردم به هر جا می‌روند و به هر کجا نگاه می‌کنند، باید او را ببینند. ما با سودا و تمنای ایجادِ چنان نظامی روبرو هستیم. کوشش‌ها و همت ما مصروف و معطوف به این مقصد است. اگر حافظ در میان ما نیست که با شعر خود این تمنا را نقد کند بانوی غزل ایران (سیمین بهبهانی) و دیگران باید این سودا را به تصویر کشند و بی‌رحمانه آن را نقد نمایند. سلاخی روشنفکران و دگراندیشان، بستن مطبوعات و حبس روزنامه‌نگاران، ضرب و شتم اساتید و حمله‌ی وحشیانه به دانشگاه، مضروب کردن اجتماع کنندگان دموکراسی‌خواه با باتوم و پنجه بوکس؛ تمنا و آرزوی صرف نبوده. اینها مصادیق عینی آن تمنایند که نهایت آن فاشیسم است. اینها بخشی از مرده ریگ نازیسم‌اند که به فاشیت‌های ایرانی به ارث رسیده است. حبس دگراندیشان در سلول‌های انفرادی و شکنجه‌ی آنها برای توبه نامه نویسی و اقرار به جرایم ناکرده، دقیقاً از استالین تقلید شده. استالینیسم یعنی سلول انفرادی، یعنی خود تخریب گری برای خوشایند رهبر. دوست عزیزم دکتر حسین قاضیان تنها بخش کوچکی از ماجرای کثیف پرونده‌ی نظرسنجی و کثافت کاری سعید مرتضوی برای خوشایند رهبر را بر ملا کرد. اگر عباس عبدی روزی به سخن درآید و بخش‌های دیگری از این پرونده را برملا کند، رذالت و پستی انجام شده افشا خواهد شد. باید دیگرانی بگویند که چگونه شکنجه می‌شدند تا اعتراف کنند با فلان زن همسردار رابطه‌ی نامشروع داشته‌اند. آری، آقای خامنه‌ای از همه‌ی اینها اطلاع داشت و دارد. به قول آقای خمینی اگر شاه اطلاع ندارد، شاه نیست و اگر اطلاع دارد، در جنایت شریک است. آری چون آقای خامنه‌ای رسانه‌ها را پایگاه دشمنی می‌دانست و روشنفکران را عاملان شبیخون فرهنگی دشمن، برخی از آنها سلاخی و ترور شدند، برخی زندانی، تعدادی شکنجه، برخی در میادین مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و برخی دیگر حذف شدند. قرار بود از این طریق نه تنها نظرات آقای خامنه‌ای اثبات شوند بلکه می‌بایست دشمنان خیالی، محصول ذهن آقا نابود شوند.حتماً به یاد می‌آورید که چه غوغایی برپا شد که جاسوسی بزرگی (پرونده‌ی نظرسنجی) کشف شده است. اما عباس عبدی اینک در دیوان عالی کشور تبرئه می‌شود و حسین قاضیان نیز بخشی از ماجرا را بر ملا می‌کند. مرتضوی از طریق شکنجه و جعل اسناد جاسوس درست کرد، چون آقای خامنه‌ای دوست داشت که در میان اصلاح طلبان جاسوس وجود داشته باشد. روشنفکران را کشتند چون آقای خامنه‌ای آنها را دشمن تلقی می‌کرد.استاد عزیزحتماً به یاد می‌آورید که آقا، فاشیست‌های چماقدار را فرستاد تا در دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران با مشت و لگد و میز و صندلی به جان شما بیافتند و اگر آن روز من و رضا تهرانی شما را در بر نگرفته بودیم و بخشی از کتک‌ها را نخورده بودیم و شما به دست آنها می‌افتادید، امروز شما وضع دیگری داشتید. حتماً به یاد می‌آورید که یکی از سر دسته‌های واقعه‌ی آن روز، اینک به تئوریسین شبکه‌ی اول سیما تبدیل شده و هفته‌ای چند بار برای فاشیست‌ها در سیما فلسفه‌بافی می‌کند و دن کیشوت‌وار به جنگ دنیای جدید می‌رود. تئوریسین خشونت و مدافع برده‌داری، دشمن شما و دکتر شریعتی؛ در روزهای اول انقلاب فردی را می‌فرستد تا برایش دو سیر پنیر بخرد. وقتی آن فرد با سه سیر پنیر بازمی‌گردد، آقا با آن فرد بسیار دعوا می‌کند که من خرج زندگی تا آخر ماه را ندارم، آن وقت تو به جای دو سیر، سه سیر پنیر می‌خری؟ اینک دو فرزند تئوریسین خشونت میلیاردر شده‌اند و خود این شخص حواله‌ی هفت میلیارد تومانی شکر را می‌گیرد و در بازار آزاد با چند میلیارد سود به فروش می‌رساند. می‌دانید که در شهر قم چه دم و دستگاهی به راه انداخته است. همه‌ی اینها از ثمرات حمله به شما و دیگر دگراندیشان و دفاع از خشونت و ترور بدست آمده است. فکر می‌کنید بی‌جهت او را جانشین علامه طباطبایی و مطهری خطاب کردند. این یکی از موارد مبارزه با فساد اقتصادی رژیم است. یعنی شعار عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد اقتصادی سردادن و جیب عمله‌ی ظلم و استعمار را پر کردن، دکتر سروش را از شغل محروم کردن و به جاهلانِ دِه شغل دادن.استاد گرامیما برای آزادی بیان، دموکراسی و حقوق بشر مبارزه می‌کردیم، در حالی که دگراندیشان در این کشور از حق حیات محروم بودند. وقتی ماشین ترور در داخل و خارج از کشور برای حذف مخالفان به کار افتاد دیگر حد یقفی برای خود در نظر نمی‌گرفت، هر دگر اندیشی باید از عرصه‌ی حیات حذف می‌شد. برای من بسیار شگفت انگیز است که آقای خامنه‌ای از ایران به عنوان دموکرات‌ترین و آزادترین کشور منطقه نام می‌برد. باید پرسید از کدام آزادی سخن می‌گویید وقتی دگراندیشان از حق حیات محروم‌اند. اگر به آزادی بیان اعتقاد دارید، انتقاد صریحِ علنی و شفاف از شما (آقای خامنه‌ای) در رسانه‌ها، معیار آزادی بیان است. اگر نتوان از رهبر سیاسی کشود انتقاد کرد، نمی‌توان مدعی وجود آزادی بیان شد. اینکه فردی به دلیل انتقاد غیر مستقیم از رهبر محکوم به پرداخت هزینه‌های بسیار سنگین شود، دلیل بر آزادی نیست، بلکه حاکی از خودکامگی از نوع توتالیتر آن است. در خردادماه ١٣٧٦ در دانشگاه شیراز درباره‌ی مبانی نظری فاشیسم سخن گفتم. گمان نمی‌کردم کسی از من شکایت نماید اما با تعجب بسیار دیدم که به جای هیتلر و موسولینی دادگاه انقلاب به اتهام اهانت به رهبری مرا محاکمه و به یکسال زندان محکوم کرد. وقتی نقد هیتلر، موسولینی و استالین نقد رهبر محسوب می‌شود، چه جای سخن گفتن از آزادی بیان و ادعای دموکراسی؟ در نظام دموکراتیک نقد فاشیسم مجازات ندارد. جالب تر از این مدعا، ادعای آقای خامنه‌ای در خصوص مردم سالاری است. اینکه یک فرد قدرت مطلق را به طور مادام العمر در اختیار داشته باشد و باز هم از مردم سالار بودن حکومتش سخن بگوید، نزد عقلا چه معنایی دارد؟ بهتر است آقای خامنه‌ای فقط به یک پرسش پاسخ بگوید: چگونه می‌توان به صورت مسالمت آمیز ایشان را از قدرت کنار زد؟ چگونه می‌توان درباره‌ی کنار نهادن ایشان از قدرت سخن گفت، بدون اینکه با کارد سلاخی شود؟ آقای خمینی می‌گفت اگر رهبر به یک پرسش یا استیضاح پاسخ نگوید، خود به خود معزول است. تمام پرسش‌ها و استیضاح‌های پیشین را نادیده می‌گیریم. من به دنبال کنار زدن آقای خامنه‌ای از رهبری سیاسی کشور هستم. آقای خامنه‌ای باید به روشنی پاسخ دهد که چگونه می‌توانم به این هدف به روش‌های مسالمت آمیز دست یابم؟گفته‌اند رضاشاه از مدرس پرسید تو چه می‌خواهی و مدرس پاسخ گفت: می‌خواهم تو نباشی. آقای خمینی هم می‌گفت شاه باید برود. من اگر دو هزار روز حبس خود را نادیده بگیرم، نمی‌توانم نقض گسترده‌ی حقوق بشر توسط آقای خامنه‌ای، حکومت خودکامه‌ی سلطانی، فساد گسترده‌ی حکومتی، ترور مخالفان و هزاران مورد دیگر را نادیده بگیرم. خامنه‌ای باید برود، چون تحملِ دیگری را ندارد. خامنه‌ای باید برود، چون قتل‌های زنجیره‌ای در دوره‌ی او اتفاق افتاد. خامنه‌ای باید برود، چون بیش از یکصد نشریه به دستور مستقیم او توقیف و روزنامه‌نگاران زندانی شدند. خامنه‌ای باید برود، چون در انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری اخیر به شیوه‌های ظالمانه مخالفان را حذف و مریدان خود را بالا کشید. خامنه‌ای باید برود، چون میلیون‌ها ایرانی را در سراسر جهان آواره کرده است و قبول ندارد که ایران از آن همه‌ی ایرانیان است. خامنه‌ای باید برود، چون صدها استاد ایرانی مانند دکتر سروش درایران حق تدریس و اشتغال ندارند و بجای تعلیم و تربیت جوانان ایرانی، باید جوانان دیگر ملل را آموزش دهد. خامنه‌ای باید برود، چون آمران قتل‌های دگراندیشان و عاملان قتل زندانیان تابستان ١٣٦٧ را حاکم کرده است.قاتلان سرور شدستند و ز بیمعاقلان سرها کشیده در گلیماستاد گرامیمن بسیار تأسف می‌خورم از اینکه کسانی گمان می‌کنند با سخنان محافظه‌کارانه درباره‌ی دموکراسی و آزادی می‌توان با نظام سلطانی درآویخت. و از آن به نظام دموکراتیک گذار کرد. آن سخن حکیمانه‌ی مونتسکیو را هیچگاه نباید فراموش کرد که قدرت را فقط با قدرت می‌توان محدود کرد. تنها با بسیج اجتماعی، تشکیل جبههِ دموکراسی و حقوق بشر از طریق نافرمانی مدنی می‌توان در مقابل نظام سلطانی ایستاد. در ضمیمه‌ی دفتر دوم مانیفست جمهوری خواهی نشان دادم که جبهه‌ی دموکراسی و حقوق بشر نمی‌تواند و نباید به قانون اساسی فعلی، التزام داشته باشد. والا نمی‌تواند گام از گام بردارد. عدم خشونت و توسل به روش‌های مسالمت آمیز، بدون تردید باید به عنوان ملاک عضویت د راین جنبش قرار گیرد. اما التزام عملی به قانون اساسی هرگز ما را به دموکراسی و حقوق بشر نمی‌رساند. روشنفکری ما با کنار کشیدن از سیاست و برج عاج نشینی به هیچ چیزدست نخواهد یافت. سیاست سرنوشت محتوم ما است. اینک همه چیز در چنگال سیاست اسیر است. نادیده گرفتن این امر موجب رهایی از آن نمی‌شود. مهاجرت از کشور و غرب نشینی شاید بخشی از مشکلات فرد را رفع کند، اما به آزاد سازی ایران کمکی نمی‌کند. سرمایه‌ی بزرگ فکری و انسانی ایرانیان مقیم خارج باید به ایران بازگردد و آنها باید دِین خود را به مردم ایران ادا نمایند. ما به اندیشه‌های فرهیختگانمان محتاجیم. اگر شجاعت وجود داشته باشد، باید از بصیرت نظری سیراب شود تا در طریقی درست گام بردارد. امروز باید تمام دموکرات‌های آزادی خواه و عدالت طلب دست در دست هم بنهند و جنبش رهاسازی ایران از چنبره‌ی سلطانیسم را تشکیل دهند. اجماع بر سر آزادی، دموکراسی و حقوق بشر می‌تواند آینده‌ی روشنی در مقابلمان بگشاید. فساد، بی عدالتی، نابرابری‌های مختلف را می‌توان از طریق یک نظام دموکراتیک به شدت کاهش داد. دولت دموکراتیک توسعه گرا باید هدف باشد.استاد عزیز و گرامی من اگر ایستادم به قصد آن بود که نشان دهم می‌توان در مقابل ظلمت وقساوت ایستاد. نامه‌ها و جزوه‌هایی که نوشتم، از جوهر جانم تغذیه می‌کرد. برای دهها صفحه نوشته، ٢٥ کیلوگرم از گوشت و خونم مایه گذاردم. می‌خواستم نشان دهم درشب ظلمت می‌توان نور امید برافشاند. وگرنه، در گرمای مرداد ماه تهران، در اتاقی با پنجره‌های بسته، کولر خاموش، دو عدد هدبند برگوشها و سینوس‌ها و یک پتو بر روی بدن می‌خوابم تا از گزنده سرما در امان باشم. سرمای زمستانی مرا فرا گرفته است.هوا بس ناجوانمردانه سرد است...آی......هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان؛نفس‌ها ابر، دلها خسته و غمگین،درختان اسکلتهای بلور آجین،زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه،غبار آلوده، مهر و ماه، زمستان است.در سال ٨٢-١٣٨١ یه طور مفصل درباره‌ی ارتباط «اسلام با دموکراسی و حقوق بشر» کار کردم. محصول آن پژوهش متنی پانصد- ششصد صفحه‌ای و کاملاً دگراندیشانه از کار درآمد. آن کار قرار بود به عنوان دفتر دوم مانیفست جمهوری خواهی منتشر شود. اما چون دلم می‌خواست در خارج از زندان و ضمن گفت وگو با اهل فن آن را تکمیل کنم، آن را در جایی امن به امانت گذاردم تا دست کسی بدان نرسد. اگر مُردم، آن متن به عنوان دفتر سوم مانیفست جمهوری خواهی منتشر خواهد شد. استاد عزیز من همیشه به رحمت الهی امیدوار بوده‌ام و می‌دانم که او همیشه نظری کریمانه به بندگان خود دارد. دلم بسیار برای شما تنگ شده است. کاش توفیق نصیب من می‌شد تا در این شرایط شما را ملاقات می‌کردم تا از مولوی می‌گفتید و مرا با خود به دنیای او می‌بردید. از صورت بی‌صدرت، مرغ مرگ اندیش، قمار عاشقانه.والله که شهر بی تو مرا حبس می‌شود / آوارگی و کوی و بیابانم آرزوستجانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او / آن نور موسی عمرانم آرزوستمطمئن هستم که این شب ظلمت به درازا نخواهد کشید. ماه آزادی از زیر ابرهای استبداد دینی برون خواهد آمد و همه‌ی ما را غرق شادی خواهد کرد.یه شبِ مهتابماه می‌آد تو خوابمنو می‌بره از توی زندونمثِ شب پره با خودش بیرونمی بره اون جا که شب سیاه تادم سحر شهیدای شهربافانوس خون جار می‌کشنتو خیابونا سر میدوناعمو یادگار مرد کینه دارمستی یا هشیار خوابی یا بیدار مستیم و هشیار شهیدای شهرخوابیم و بیدار شهیدان شهرآخرش یه شبماه می‌آد بیروناز سر اون کوه بالای درهروی این میدون رد شده خندون یه شب مهتاب ماه می‌آآآآد
اکبر گنجی
شنبه ١/٥/١٣٨٤
چهل و سومین روزاعتصاب غذا

چهارشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۴

فيلتر گذارى سيستم اينترنت دانشگاه اصفهان

شرق : استقرار يك سيستم فيلترينگ روى شبكه دانشگاه اصفهان از جمله خبرهايى است كه هفته گذشته بخشى از فضاى رسانه ها را به خود اختصاص داد. ظاهراً اين فيلترينگ روى اينترنتى صورت مى گيرد كه پيش تر توسط مخابرات پالايش شده و به نوعى غربال كردن دوباره يك محصول الك شده است. اين نخستين بار نيست كه از فيلترينگ دوقبضه برخى نهادهاى آموزشى خبرى منتشر مى شود و احتمالاً آخرين هم نخواهد بود. به نظر مى رسد كه برخى مسئولان آموزشى اعتقاد دارند حتى همين اينترنت فيلتر شده اى كه معمولاً به دليل برخى سخت گيرى هاى بى مورد، خارج از اندازه و گاه اشتباه سروصداى بسيارى از كاربران را درآورده نيز براى استفاده دانشجويان مناسب نيست و اينچنين سليقه جديدى براى دسترسى دانشجويان اعمال مى شود

كارگران پشم بافي آسيا در كرمان ، جاده بستند

كارگران" پشم بافي آسيا" در كرمان كه اكثريت آنان را خانم ها تشكيل مي دادند صبح امروزدر اعتراض به عدم 1پرداخت حقوق و مزاياي خود در طول ده سال، اقدام به بستن جاده كردند كه با دخالت نيروهاي انتظامي مواجه شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.به گزارش ايلنا، اين كارگران در گفتگو با خبرنگاران ضمن اعتراض به برخورد نامناسب مامورين اعلام كردند: در طول ده سال با شرايط سخت و طاقت فرسا در سه شيفت كاري با اضافه كاري دراين كارخانه مشغول به كار بوديم و در طول اين مدت تقاضاي حق و حقوق خود را نموديم و با وجود مراجعات مكرر به استانداري و اداره كار، متاسفانه مسئولين اقدامي به عمل نياوردند و امروز زماني كه لب به اعتراض گشوده و به ناچار جاده را مسدود كرديم كه به دنبال اين اقدام، نيروهاي امنيتي با حضور خود اقدام به ضرب و شتم ما كردند.كارگران گفتند: امروز كه متعلق به بانوي بزرگ اسلام مي باشد و به احترام ولادت اين بانوي بزرگوار روز زن نامگذاري شده آيا سزوار است با ما اين گونه رفتار نمايند؟ آنان گفتند: متاسفانه امروز خانم كارگر بارداري توسط نيروها ي انتظامي روي آسفالت هاي خيابان كشيده شد و كمرش نيز هدف لگد قرار گرفت آيا سزوار است كارگر زني كه در طول سال ها با تلاش و كوشش بخشي از چرخ صنعت را به گردش درآورده امروز پاي او زير چرخ هاي اتومبيلي كه به واسطه اجبار مامورين به حركت درآمد، آسيب ببيند!گفتني است:" نوروزي" مسئول امور سياسي و انتظامي فرمانداري كرمان با حضور در جمع كارگران اعلام كرد:از اين پس براي پيگيري مسايل خود حتي باتجمع هزار نفري به فرمانداري مراجعه نماييد و علاوه بر آن در راستاي اهداف كارگران و احقاق حق و حقوق آنان قول داد تا باجلب نظر مساعد مسئولين استان و حضور نماينده هاي تعريزات و بانك ملت ليستي از ماشين آلات موجود در كارخانه تهيه تا آن چه كه در توقيف و يا رهن اين دو نهاد نباشد، به نفع كارگران توقيف گردد

مديرمسئول روزنامه همبستگي به دادگاه احضار شد


خبرگزاري فارس: رئيس شعبه سوم دادسراي كاركنان دولت گفت: تاكنون شكايات متعددي از روزنامه همبستگي به شعبه سوم دادسراي كاركنان دولت ارسال شده است كه در اين خصوص مديرمسئول اين روزنامه به دادگاه احضار شده است

قاضي حميد‌رضا طائفي در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاري فارس افزود: شكايات اين روزنامه بالغ بر 20 مورد است كه به تازگي نيز شكايتي از سوي دادستان تهران به دليل نشر اكاذيب در خصوص چاپ نامه همسر اكبر گنجي به رئيس بيمارستان ميلاد مبني بر شرايط بدي نگهداري وي به قصد تشويش اذهان عمومي به شعبه سوم كاركنان دولت ارسال شده است. وي گفت: مديرمسئول اين روزنامه به دليل پاسخگويي به شكايات وارده به دادسرا احضار شده است

خاتمی : فعاليت تاسيسات هسته‌‏اي اصفهان دو ماه ديگر آغاز مي‌‏شود


به گزارش "ايلنا"، سيد محمد خاتمي در پايان جلسه امروز هيات دولت، درباره ديدار اخير خود با احمدي‌‏نژاد، گفت: بحث‌هاي فراواني در اين ديدار انجام شد و ايشان علاقه‌مند بودند كه از تجربيات من استفاده كنند، در مورد اولويت‌‏هاي دولت در عرصه داخلي و خارجي، مسائل اقتصادي و فقرزدايي، تنش‌‏زدايي و مسائل هسته‌اي بحث كرديم كه در زمينه اخير نظراتمان با هم موافق بود. خاتمي در مورد مذاكرات ايران و اروپا، گفت: همچنان كه گفته‌‏ايم ما از فناوري هسته‌اي صلح‌آميز دست برنمي‌داريم و اروپا آن را قبول كرده است،خوشبختانه به‌صورت رسمي هم اعلام كرده اند كه ايران هيچگونه انحرافي از مسير قانوني به سوي ساخت سلاح‌‏هاي هسته‌اي نداشته است. خاتمي گفت: ما انتظار داشتيم دوستان اروپايي سريع‌‏تر با ما هماهنگ شوند و با ما همكاري كنند حتي اصفهان را كه جزء چرخه سوخت و غني‌‏سازي نيست، به تقاضاي آنها براي حسن نيت متوقف كرديم، البته نه تعليق و نه توقف دائمي نيست و فعاليت‌‏هاي اصفهان ادامه خواهد يافت. وي افزود: چند ماه پيش كه جلسه داشتيم، اروپا‌يي‌ها پيشنهاد كردند به آنها چهر ماه فرصت بدهيم اما ما با دو ماه موافقت كرديم و آنها هم قبول كردند كه تا پايان ژوئيه يا اول اوت، طرح جامع خود را بدهند، در آنجا هم گفتيم كه اگر توقف غني‌سازي در طرح شما باشد، مطمئن باشيد، طرح رد است. رئيس‌جمهوري گفت: ما متوقف نمي‌مانيم و ضرب‌الاجل توافق و تفاهم ما براي فعاليت‌هاي اصفهان تا هنگام ارايه طرح از سوي آنها بود، از اواخر ژوئيه و اوايل اوت هم ما منتظريم كه طرح داده شود، اما فعاليت‌هاي اصفهان طبق قراري كه داشتيم، شروع مي‌شود و هيچ مانعي ندارد. خاتمي گفت: غني‌‏سازي به معناي ايجاد اورانيوم 5/3 درصد متوقف است و اين توقف با حسن نيت بوده است، تا زماني كه آنها طرحشان را ارائه دهند. وي افزود: ضرب‌الاجل ما ارائه پيش‌نويس طرح جامع اروپاست، طبق قراري كه داشتيم بنا بوده است كه آنها موافقت كنند تا اين كار (فعاليت تاسيسات اصفهان) صورت گيرد، ترجيح ما وجود موافقت آنهاست اما اگر آنها هم موافقت نكنند، تصميم براي راه‌اندازي فعاليت اصفهان، تصميمي است كه در نظام گرفته شده است. رئيس‌‏جمهوري در پاسخ به اين سوال كه آيا بعد از اين ضرب‌‏الاجل غني‌‏سازي آغاز خواهد شد، گفت: غني‌‏سازي اصلاٌ آغاز نمي‌شود، بناي ما در مذاكرات در مورد تعليق غني‌سازي نيست، بلكه در مورد فعاليت اصفهان است. مذاكره ما با اروپاييان ادامه خواهد يافت، حتماً روزي مساله غني‌سازي كه حق مسلم ماست، حل خواهد شد اما الان صحبت شكستن تعليق غني‌‏سازي نيست بلكه صحبت فعاليت اصفهان است كه اصلا جزء مجموعه غني‌‏سازي نيست و ما با گذشت و حسن نيت اين كار را انجام داده‌‏ايم كه در اين دو ماه فرصت تمام مي‌شود و ديگر اين فرصت را تمديد نخواهيم كرد. رئيس‌جمهور اظهار اميدواري كرد كه در طرح اروپا همانطور كه قبلاً قول داده‌اند، توافق شود كه فعاليت اصفهان آغاز شود

سه‌شنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۴

کشته شدن دو تن در تظاهرات شهر اشنويه

بنا به گزارش سايت "کوردستان ميديا" ساعت 30/8 قبل از ظهر دوشنبه 3 مرداد ماه 1384 خورشيدى مردم شهر اشنويه در اعتراض به دستگيرى بيش از 200 نفر از اهالى شهرهاى مهاباد، پيرانشهر و مريوان و نيز بمنظور محكوم كردن رفتار غيرانسانى نيروهاى رژيم در رابطه با شكنجه نمودن دستگيرشدگان حركتهاى اعتراضى اخير در مهاباد و نيز غارت اموال مغازه و خانه‌هاى مردم، مغازه‌ها را بسته و بازارها را تعطيل و اقدام به حركت اعتراضى در شكل تظاهرات آرام نمودند. نيروهاى رژيم شركت كنندگان در اين تظاهرات را به رگبار گلوله بستند كه در نتيجه اين عمل دو تن از جوانان شهر به اسامى حيدر عبدالله‌زاده و عمر امينى به شهادت رسيدند و شمار قابل توجهى نيز زخمى گرديدند.رژيم اقدام به گسيل نيروهاى كمكى از شهرهاى اروميه و مياندوآب به منظور سركوب حركات اعتراضى مردم اشنويه به اين شهر نموده است

مجوز ديپورت يک ايراني که به مسيحيت روي اورده بود از سوي دادگاه المان صادر گرديد


تغيير مذهب دليلي براي اقامت پناهندگي نيست
مانهايم. 25.07.2005
با وجود اينکه پناهنده ايراني در المان به ميسيون اوانگليک کليساي ازاد پيوسته بود اجازه دپورت او به ايران از سوي يک دادگاه الماني در روز دوشنبه صادر گرديد.تصميم دادگاه اداري ايالت بادن وتمبرگ المان براي دپورت پناهنده ايراني در روز دوشنبه منتشر گرديد. نکته مهم در قضاوت نهايي اين دادگاه اعتبار خاص ان با وجود در نظر گرفتن اين حقيقت ميباشد که در کشور ايران فعاليتهاي ميسيوناري مسيحي ممنوع بوده و اجرا کنندگان ان مورد تعقيب قانوني قرار ميگيرند.تنها منبع قانوني که احتمالا جلوي بازگشت اين پناهنده ايراني را خواهد گرفت بخشنامه دستور العملي اتحاديه اروپا در برخورد با پناهندگانست که هنوز در کشور المان جايگزين بخشنامه ها و دستورالعملهاي ملي نشده است و لذا تاثير قانوني و چشمگيري بروي اين پرونده ندارد. با توجه به شرايط موجود, دادگاه المان در قضاوت نهايي خود متذکر ميگردد: اگر چه در ايران فعاليتهاي ميسيوني مسيحي جرم بحساب امده و تحت تعقيب قضايي قرار ميگيرند, اما فعاليتهاي ميسيوني تحت حمايت قانون اقامت پناهندگي المان قرار نميگيرند. قاضي الماني ايالت بادن وتمبرگ ميافزايد: در ايران مسيحياني وجود دارند که در چهارچوب مذهبي بسيار محدودي در سطح جامعه عمل ميکنند. علاوه بر اين اداي مذهب در محدوده خصوصي در جمهوري اسلامي ايران براي مسيحيان بي خطر ميباشد.قاضي دادگاه ايالت بادن وتمبرگ همچنين استمداد پناهنده ايراني براي در نظر گرفتن دستور العمل اتحاديه اروپا که در ان شروط مميزي درجهت به رسميت شناختن پناهندگان در ماده قانوني " دستورالعملهاي صلاحيتي " درج شده است را رد نمود. متن آلمانی : Iranischer Freikirchler darf abgeschoben werdenMannheim • 25. Juli • epd • Ein iranischer Asylbewerber, der in Deutschland einer missionierenden evangelischen Freikirche beigetreten ist, kann dennoch in seine Heimat abgeschoben werden. Dies gelte, obwohl in Iran christliche Missionsarbeit verboten sei, entschied der Verwaltungsgerichtshof (VGH) von Baden-Württemberg in einem am Montag ver?ffentlichten Urteil.
Eine EU-Richtlinie, die in diesem Fall m?glicherweise eine Abschiebung verhindert h?tte, sei in der Bundesrepublik noch nicht umgesetzt und deshalb nicht rechtswirksam, so das Gericht. (Az.: A 3 S 358/05) Christliche Missionst?tigkeit werde in Iran zwar strafrechtlich verfolgt. Sie sei aber nach dem deutschen Aufenthaltsgesetz asylrechtlich nicht geschützt, stellten die VGH-Richter fest. Es sei Christen in Iran zuzumuten, sich auf ein religi?ses "Existenzminimum" zu beschr?nken. Die Religionsausübung im privaten Bereich sei in der Islamischen Republik Iran für Christen n?mlich ungef?hrdet m?glich. Die Berufung des Asylbewerbers auf die EU-Richtlinie über Mindestnormen für die Anerkennung von Flüchtlingen, die so genannte "Qualifikationsrichtlinie", lie?en die Richter nicht gelten

زني30 ساله خود را در مقابل دادگستري مرودشت آتش زد


به گزارش خبرنگار «حوادث» ايسنا اين زن كه مدتي قبل با موافقت قاضي پرونده‌اش از زندان به مرخصي رفته بود، عصر روز گذشته براي تمديد مدت مرخصي خود به دادگستري مرودشت مراجعه كرد و در اقدامي ناگهاني خود را آتش زد. اين شخص با تلاش مأموران دادگستري بلافاصله به بيمارستان اعزام و بستري شد و از مرگ نجات يافت. به گزارش ايسنا تحقيقات پليس در اين خصوص ادامه دارد اما هنوز گزارشي رسمي در خصوص دلايل اين خودسوزي منتشر نشده است

سخنگوي وزارت کشور: درگيريهاي سردشت و اشنويه ربطي به ماجراي مهاباد ندارد


سخنگوي وزارت کشور: درگيريهاي سردشت و اشنويه ربطي به ماجراي مهاباد ندارد عدم تدبير مناسب دليل اصلي بروز ناآرامي هاي مهاباد بوده است

سخنگوي وزارت کشور درگيريهاي اخير سردشت و اشنويه را مربوط به قضاياي مهاباد ندانست و درباره گزراش هيات اعزامي وزارت کشور به شهر مهاباد گفت: بر اساس اين گزارش عدم تدبير مناسب دليل اصلي بروز ناآرامي هاي مهاباد بوده است. جهانبخش خانجاني در گفتگو با پايگاه اطلاع رساني " هاتف " گفت : از قضاياي سردشت و اشنويه گزارش هاي کاملي دريافت نکرده ام و به محض دريافت اطلاعات دقيق آنرا در اختيار افکار عمومي قرار خواهم داد . تنها مي توانم بگويم که بر اساس گزارش هاي اوليه قضاياي اين شهرها ربطي به ماجراي شهر مهاباد ندارد.ديروز، تلويزيون ايران از درگيري در سردشت و همچنين تير اندازي به سوي نيروي انتظامي در درگيري در اشنويه خبر داد . برخي رسانه ها از سوي منابع غير رسمي اين درگيريها را اقدامات گروههاي " پژاک " و " پ.ک.ک " عنوان کردند.در ماجراي اخير شهر مهاباد فردي که گفته مي شود يکي از چهره هاي فعال محلي کرد بوده در اقدامي مشکوک توسط عوامل نيروي انتظامي کشته شد ، پس از آن درگيريهاي شديدي در شهر در گرفت.سخنگوي وزارت کشور درباره گزارش هيات اعزامي وزارت کشور به مهاباد گفت : اين هيات در گزارش خود نوشته که بروز ناآرامي ها به دليل تدبير نامناسب بوده است تا مسائل سياسي.وي با تاکيد بر اينکه بحران مهاباد حل شده به حساب مي آيد و اين شهر آرام است ، خاطر نشان کرد:کميته اعزامي تمام مسائل را بررسي کرده است و گزارش هاي پزشکي قانوني درباره جسد را هم ديده است ، بنظر مي رسد اگر هيات اعزامي گزارش هاي پزشکي قانوني را منشر کند ، موضوع بيشتر مشخص مي شود

وكيل اكبر گنجي: شرط گنجي براي عمل جراحي ملاقات با دوستان و وكلايش است


وكيل اكبر گنجي از ارايه لايحه‌‏اي به رئيس قوه قضاييه جهت حل مشكل موكلش خبر داد.يوسف مولايي در گفت‌‏وگو با خبرنگار "ايلنا"، با اعلام اين مطلب گفت: صبح امروز جهت ثبت اين لايحه در دبيرخانه، به حوزه رياست قوه قضاييه مراجعه كردم كه به دليل همراه نداشتن برگه وكالت‌‏نامه اين امر محقق نشد اما در طول روزهاي آينده اين لايحه را تقديم خواهم كرد.وي با بيان اينكه اين لايحه توسط بنده و شيرين عبادي تنظيم شده است، گفت: در اين لايحه شرحي از جزييات پرونده را ارايه كرده‌‏ و از رئيس قوه قضاييه درخواست كرده‌‏ايم تا با اتخاذ تدابيري نگذارند پرونده به يك بحران ملي تبديل شود.مولايي در مورد عفو اكبر گنجي، گفت: هيچ چشم‌‏اندازي نسبت به اين مورد در كوتاه‌‏مدت نداريم البته يك‌‏سري تلاش‌‏ها و رايزني‌‏هايي در جريان است تا اين موضوع حل شود.وكيل اكبر گنجي در مورد زمان انجام عمل جراحي موكلش، گفت: گنجي شرط كرده است تا زماني كه خواسته‌‏هاي وي از جمله ملاقات با برخي دوستاني كه نام آنها را برده است و همچنين وكلايش محقق نشود، اجازه عمل جراحي را بر روي خود نخواهد داد

نامه ١٦٠ فعال فرهنگی، سیاسی و دانشگاهی به رئیس قوه قضائیه در مورد اکبر گنجی


نامه ١٦٠ فعال فرهنگی، سیاسی و دانشگاهی به رئیس قوه قضائیه در مورد اکبر گنجی :
پرونده گنجی از دادستان تهران گرفته شود

به نام خدا
ریاست محترم قوه قضائیه جناب آقای‌هاشمی شاهرودی،با اهدا سلام،پیرو نامه‌های هفته پیش خانواده محترم اکبر گنجی و دوستان ایشان به جنابعالی، و همچنین وعده شما در رسانه‌ها مبنی بر حل مشکل آقای گنجی، متاسفانه تاکنون نه تنها هیچ روند مثبتی به چشم نمی‌خورد بلکه اظهارات اعضای خانواده، دوستان و گزارش‌های پزشکی حاکی از تداوم کاهش وزن و اعتصاب غذا و بحرانی تر شدن شرایط و نقض حقوق شهروندی آقای گنجی است.ما امضا کنندگان این نامه از جنابعالی درخواست می‌کنیم پیش از اینکه پرونده اکبر گنجی به یک معضل لاینحل تبدیل شده و آثار و پیامدهای برگشت ناپذیری به بار بیاورد درجهت تحقق موارد زیر اقدام فرمائید:١- پرونده آقای گنجی از دادستان تهران گرفته شود و تحت مدیریت مستقیم جنابعالی باشد، چون وضعیت جسمی بیمار به دلیل شرایط حاکم بر بیمارستان میلاد به علت دخالت‌های مستقیم دادستان تهران،طی هفته جاری نامناسب تر و نامساعدتر شده است.٢- یک هیات حقوقی بیطرف از سوی شما مامور رسیدگی و بازبینی پرونده و نحوه رفتار با ایشان طی سال‌های گذشته شود.٣- یک تیم پزشکی مستقل متشکل از نمایندگان جنابعالی، و پزشکان معتمد خانواده گنجی مسئولیت مستقیم برنامه درمانی و روند معالجاتی ایشان را عهده دار شود.به استحضار می‌رساند گروهی از سوی این جمع روز شنبه ٥ مرداد ماه ٨٤ جهت پیگیری موضوع و حصول نتیجه به خدمت شما خواهند رسید.آرمین محسن- آقاجری زهره - آقاجری‌ هاشم - آقايی مسعود- آزادی محمد- احمدی نعمت - افشاری علی- ارغنده‌پور كريم - اكبری محمدعلی - اكرمی علی - امینی زاده مهدی – انصاری راد حسین- ايازی محمدعلی - ايزدی مصطفی - بديعی مجتبی - بازرگان ابوالفضل- بازرگان محمد نويد- بسته‌نگار محمد- بنی‌اسدی محمدحسين- بهزادی محمد- بهبهانی سیمین- بيطرف صفا- پايا حسين - پايا علی - پدرام مسعود- پورعزيزی سعيد- پيش‌بين محمود- پيمان حبيب‌الله - تاج‌زاده سيدمصطفی - تاجرنیا علی- تنها مصطفی - تهرانی رضا- توسلی غلامعباس- توسلی محمد- جابری مجيد- جلالی زاده جلال- جلائی‌پور حميدرضا- حقيقت‌جو فاطمه- حجاريان سعيد - حكمت علی - حكيمی ابوالفضل- خاتمی سید محمد رضا- خانیکی‌هادی - خرم امير- دادخواه سيدمحمدعلی - دادفر محمد- دادمهر رسول - داودی مهاجر فریبا- درايتی مصطفی - دردكشان محمود- درودی سعيد- دروديان محمدحسين- درویشیان علی اشرف- دلبری رضا- دوانی مصيب- ديهيمی خشايار- رجايی عليرضا – رجائیان محمد جواد- رسولی محمد صادق- رضاخانی بهمن- رضائی احد- رضائی عبدالعلی - رضوی‌فقيه سعيد- رفيعی حسين- رئيس‌دانا فریبرز- رئیس طوسی رضا- زاهد فياض- زندی‌نيا پرويز - زيدآبادی احمد- زهدی محمدرضا- سازگارنژاد جلیل- سحابی عزت‌الله - سحابی فريدون- سحرخيز عيسی - ‌سروش عبدالكريم- ‌سلطانی عبدالفتاح- سمتی‌هادی - سيدزاده سيدرضا- سيد نژاد سید محمد علی – سیاسی راد سید علیرضا - سیف‌زاده سيدمحمد- شاه‌حسينی حسين- شرکت شهلا- شريعتی سعيد- شريفی صحت - شریف محمد- شکری کاظم - شمس‌الواعظين ماشاءالله- شیرزاد احمد- صارمی محمود- صالحی سیدعلی - صباغيان‌هاشم- صدر حاج‌سيدجوادی احمد- صدری زهرا - صفائی‌فر عباس- صميمی كيوان- طالقانی اعظم- طالقانی حسام- طالقانی طاهره- طاهری محمد- طیرانی امیر- عابدینی آرزو - عرب‌سرخی فيض‌الله – علایی باقر- علوی‌تبار عليرضا- عمادی محمد جعفر- عمرانی محمود- عموزاده خلیلی فریدون- غروی علی‌اصغر- غفاری مسعود- غنی مهدی - فاضل ميبدی محمدتقی - فراهانی مجيد- فرزدی غفار- قابل احمد- قابل‌هادی - ‌قديانی ابوالفضل- قشقايی ماهرو- قلی‌زاده رحمانقلی - قهاری نظام‌الدين- كاظميان مرتضی - کحال زاده‌هادی- كديور محسن- کفش کنان‌هادی - كميجانی فرج- كوثری يعقوب - كولائی الهه- كيانوش راد محمد- گل افرا بیژن- گوارايی فاطمه - لقمانيان حسين- ماشینی فریده - مجاهد حسين- مؤمنی علی - مجردی زهرا- محتشمی‌پور فخرالسادات- محققی محسن - محمدی اردهالی محمد- مدنی سعيد- مرتاضی لنگرودی مرضيه – مزروعی رجبعلی - مسكين مصطفی - مسموعی رضا- مظفر محمدجواد- مفيدی بدرالسادات - منتظری احمد- منتظری سعيد- منصوريان خسرو- موسوی ( خوئینی) سید علی اکبر- مومنی عبدالله - ميرزاده وحيد- نراقی حسن- نكوروح محمود- ‌هاشمی حسن - هادی‌زاده يزدی ‌هادی- هندی عليرضا- ويسی مراد- يزدی ابراهيم- یگانلی میرمحمود - یوسفی اشکوری حسن- يوسفيان رضا

نويسنده « اينجا چاه نيست» عضو انجمن قلم كانادا شد

نويسنده « اينجا چاه نيست» عضو انجمن قلم كانادا شد
امير عباس فخرآور ، نويسنده، روزنامه نگار و دانشجوى زندانى كه به هشت سال زندان به اتهام نوشتن يك رمان به نام «اينجا چاه نيست!» و فعاليتهاى دانشجويى محكوم شده است، ماه گذشته از سوى انجمن قلم كانادا (Pen Canada) به عنوان عضو افتخارى اين انجمن معرفى شد. پيش از اين انجمن قلم انگليس هم وى را به عنوان عضو افتخارى معرفى كرده بود. در ۱۵ نوامبر ۲۰۰۴ ميلادى انجمن جهانى قلم (International Pen)، اعلام كرد كه در سال ۲۰۰۵ ميلادى در نظر دارد امسال را به آثار اين نويسنده، دانشجو و روزنامه نگار جوان ايرانى كه چهار سال از دوران هشت ساله محكوميت خود را پشت سر گذاشته، اختصاص دهد. هفته گذشته همزمان با سالگرد ۱۸ تير ،۷۸ سومين اثر اين نويسنده جوان، به نام «هنوزهم؛ ورق پاره هاى زندان» كه به انگليسى ترجمه شده است، در ايالات متحده آمريكا به چاپ رسيد

دوشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۴

جنبش مستقل دانشجوئی ایران

بنام ایران و برای ایران
هم وطنان داخل و خارج ازکشور
در حالی که استحضار دارید جمعی از دوستان مبارز ما در زندانهای جمهوری اسلامی ، ایامی را طی می کنند که برای ایشان سراسر رنج و درد و فشار فرساینده است
واینکه از سوی نظام حاکم بر ایران دگر اندیشی و ظلم ستیزی ایشان و ایستادن در برابر ظلم و جور حکومت راسیست مذهبی ، بزه شناخته شده و مستوجب کیفر و حبس و محرومیت دانسته شده است و به هزاران شکل و فرم گوناگون تحت پیگرد و فشار قرار داده شده اند ، جهت باز گرداندن از هدف پیش گرفته شده که همانا دگر اندیشی و مبارزه جهت نیل به آزادی و دمکراسی ایران زمین
می باشد
پیش تر در جریان فشار ها و دد منشی ها ئی که از سوی حکومت غیر مردمی و دیکتاتوری جمهوری اسلامی بر این دوستان پیشاهنگ آزادی وارد آمده شدیم ازاعدام و سلول انفرادی و شکنجه و انفصال و شلاق و غیره
اما گوئی عوامل این نظام غیر مردمی بسنده به این هم نکردند و دامنه ی فشار و تهدید و ارعاب را به خانواده های زندانیان سیاسی کشانده اند
منابع آگاه ما طی آخرین خبر مخابره شده عنوان داشتند که متاسفانه مادر برادران محمدی (اکبر و منو چهر) در جریان اعتراض به وضعیت بحرانی فرزند بیمار و زندانیش منوچهر امروز مورد هجوم و ضرب و شتم عوامل امنیتی قرار گرفته که به واسطه ی این هجوم غیر انسانی این بانوی گرامی دچار آسیب دیدگی هم شده اند و این مضاف بر تمام ناملایمات این سالهای پر التهاب است که فرزندان ایشان در کنار سایر مبارزین راه آزادی متحمل شده اند و پا به پای ایشان خانواده ی محترم محمدی که در طول تمام این ایام برایشان روزها وشبها به واسطه ی ا نتظار ، طولانی تر بوده و هر لحظه برایشان آبستن هراس و تردیدی
بی پایان در هاله ای از ابهام و به واسطه ی تسلط حکامی خود کامه و دیکتاتور بر سرنوشت فرزندان تنها و
بی یاورشان در زندان ها و بازداشتگا ه های عمومی یا سری ارگان های گوناگون البته با هدف مشترک سر کوب و به سکوت کشیدن
لذا با ابراز هم دردی با خانواده ی محترم محمدی
جنبش مستقل دانشجوئی اعلام می دارد
برای لحظه ای از همدلی و همراهی این خانواده ی محترم که به وضوح تحت ستم و ظلم واقع شدنشان مشخص است دست بر نخواهد داشت و پیرو آرمان های مشترک کلیه ی اعضای این تشکیلات (درون مرز و برون مرز) با برادران محمدی و سایر زندانیان سیاسی در بند و تحت ظلم در ایران خصوصا خانواده های محترم ایشان که کم از ذجر و ستم روا داشته شده بر فرزندان و عزیزانشان بار درد در کوله بار نهضت ظلم ستیزی ندارند ، عنوان می دارد که همواره در مسیر آزادی می جنگد و از هیچ تاوانی نمی هراسد و چه بسا این درد ها و رنجها ست که پایه و اساس آزادی برای آینده ی ایران عزیز ماست

پس به پشتوانه ی این رنجهاست که

ایران هر گز نمی میرد

اما از انصاف دور است که تمام بار این جنبش بر گرده های عده ای معدود باشد ، پس همگی با هم به جنبش آزادی بپیوندیم و از بار درد و رنج عزیزانمان بکاهیم

پاینده ایران

جنبش مستقل دانشجوئی ایران

علی عالم زاده.ماهان
alemzadeh@jonbesh.org

تشکیلات شرق اروپا

حسن اسدى زيدآبادى دانشجوى بازداشت شده مقابل دانشگاه تهران همچنان در بند است

حسن اسدى زيدآبادى يكى از دانشجويانى كه چندى پيش به دليل شركت در تجمع حمايت از اكبر گنجى مقابل دانشگاه تهران بازداشت شده بود، همچنان در بند است. او دانشجوى رشته حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است و نشريه دانشجويى ,سخن, اين دانشگاه را منتشر مى كرد. در اعتراض به بازداشت او، سازمان دانش آموختگان ايران اسلامى اطلاعيه اى صادر كرد و نسبت به بازداشت حسن زيدآبادى و صمد كشكولى اعتراض كرد

شاملو روح مشترک ماست

جوانان يکصدا فرياد می زدند:خوابيد يا بيدار، شهيدای شهر
گزارش پنجمين سالگرد بزرگداشت شاملو
پنجمين مراسم سالگرد درگذشت احمد شاملو ، بامداد بی غروب شعر ايران عصر روز گذشته در شرايطی برگزار شد که هيچ يک از ميزبانان اين مراسم انتظار چنين استقبال گسترده ای را از چنين گردهمايی ساده ای که تنها در سالمرگ اين شاعر نامدار ايرانی برگزار شده بود ، نداشتند
اگر چه اين مراسم به دعوت خانواده شاملو در گورستان امامزاده طاهر کرج برگزار شد اما حضور شورانگيز بسياری از جوانان علاقمند که شعر بامداد را زمزمه کرده و بر مزارش گردآمده بودند که در کنار اعضای کانون نويسندگان ايران و بسياری از چهره های فعال فرهنگی و ادبی از جمله سيمين بهبهانی ، ناصر زرافشان ، عمران صلاحی ، سيد علی صالحی ، جاهد جانشاهی و ... که هر يک دوره ای در کنار بامداد شعر ايران فعاليت کرده بودند رنگ و رونقی به ياد ماندنی به مراسم بخشيده بود
,شعر و تنها شعر, بر مزار بامداد
در ابتدای اين مراسم حاضرين گرد آمده در مراسم با ايجاد حلقه ای در کنار مزار ,احمد شاملو, هر يک با خواندن شعری به ياد ماندنی از اشعار اين شاعر ملی ايران ياد او را گرامی داشتند ، سيد علی صالحی ، شاعر معاصر در گفتگويی کوتاه با بيان اينکه ,برای من مهم نيست که چه نوع ادبی اينجا خوانده شود شعر يا سخنرانی, ، گفت: ,اصل اين است که شاملو آرزو داشت روزی دوباره کبوترهای خود را پيدا کند و فکر می کنم امروز شاملو به آرزوی خود رسيده است ؛ ما کبوترهايمان را پيدا کرده ايم و تا صدای خرد شدن قفس ها فاصله ای نداريم
وی در پاسخ پرسش ديگری پيرامون اينکه ,چرا کانون نويسندگان ايران مراسمی را برای بزرگداشت شاملو برگزار نکرد؟ , ، گفت: ,وقتی اجازه نمی دهند جمع مشورتی کانون نويسندگان ايران در حد يک ديد و بازديد ، زير يک سقف جمع شوند ، گمان نمی رود که در اين شرايط ويژه اجازه دهند ، زير پرچم کانون برنامه ای آشکار و علنی برگزار شود
در اين مراسم ,سياوش شاملو, - فرزند شاملو- نيز که در کنار مزار پدرش از حاضرين استقبال می کرد و دست تک تک آنان را به گرمی می فشرد ، در گفتگوی کوتاهی با ,ايران ما, ضمن تشکر از حاضرين ، گفت:,حضور چنين جمعيتی به خاطر اينکه اين مراسم در روز ميان هفته برگزار شده تنها نشانگر علاقمندی حاضرين به شاملو است
همچنان ,سکوت سرشار از ناگفته هاست
آيدا , ، همسر رويايی شاملو نيز در ميان اين مراسم به آرامی در کنار مزار همسرش حاضر شد و با قرار دادن دسته گلی که به تصويری زيبا از احمد شاملو مزين بود ، بار ديگر با او ديدار کرد
آيدا بر روی هديه کوچکی که برای همسرش آورده بود ، نوشته بود : , مديشکای من ، همچنان سکوت سرشار از ناگفته هاست, و اين سکوت رازآلود اين زن رويايی شعر های شاملو تا پايان اين مراسم ادامه يافت
, سيمين بهبهانی , نيز در سخنانی کوتاه در اين مراسم با بيان اينکه ,احمد شاملو شاعر مردم بود, ، خاطر نشان کرد: ,او برای مردم به دنيا آمد ، برای مردم زيست ، برای مردم رنج کشيد ، برای مردم سرود و برای مردم به ابديت پيوست
وی با اشاره به حضور قشر وسيع مردم در اين مراسم و شادی روح بامداد شاعر ، گفت: , شاملو به جاودانگی پيوست ، هميشگی است و او روح مشترک ما و ايران ماست

خبرگزاري فرانسه: 4 ايراني در آبهاي فرانسه دستگير شدند


خبرگزاري فارس: خبرگزاري فرانسه مدعي شد چهار ايراني كه قصد داشتند توسط قايقي خود را به انگليس برسانند توسط پليس ساحلي فرانسه بازداشت شدند. به گزارش خبرگزاري فارس، پليس فرانسه اعلام كرد چهار تبعه ايراني كه بين 17 تا 32 سال سن دارند حدود ساعت سه بامداد امروز به وقت محلي در قايقي كه تنها براي دو نفر ظرفيت داشت، دستگير شدند. به گفته پليس اين افراد كه بشدت دچار سرمازدگي شده بودند براي مداوا به بيمارستان شهر كالائيس منتقل شده‌اند. به گفته پليس اين افراد هيچ بختي براي رسيدن به سواحل انگليس نداشتند و اگر نجات داده نمي‌شدند قايق آنها واژگون مي‌شد و خفه مي‌شدند. پليس فرانسه مدعي شد اين افراد به هنگام انتقال به بيمارستان اعلام كردند ايراني هستند

دادگاه تجديدنظرپرونده فوت زهرا كاظمي

وكيل متهم: اين پرونده از ابتدا از مسير اصلي خارج شد

به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ادامه‌ي جلسه‌ي دادگاه تجديدنظر پرونده‌ي فوت زهرا كاظمي، عبدالفتاح سلطاني اظهار داشت: طبق قانون، دادگاه تجديدنظر موظف است چنان‌چه در تحقيقات، نقصي مشاهده مي‌كند، براي تكميل تحقيقات، پرونده را به دادگاه بدوي ارجاع دهد و بر اين اساس دادگاه تجديدنظر نمي‌تواند در مورد پرونده‌اي كه نقص تحقيقاتي داشته اتخاذ تصميم كند
وي، با اعتراض به حضور نماينده‌ي دادستان در جلسه‌ي دادگاه گفت: در كجاي قانون آمده است كه نماينده‌ي دادستان در دادگاه تجديدنظر حضور داشته باشد؟ نماينده‌ي دادستان در دادگاه بدوي در مقام دفاع از كيفرخواست حاضر مي‌شود و طبيعي است با توجه به نبود كيفرخواست در دادگاه تجديدنظر، حضور نماينده‌ي دادستان فاقد توجيه قانوني است
به گزارش ايسنا در اين لحظه يكي از قضات مستشار دادگاه با قرائت ماده 22 قانون تشكيل دادگاه‌هاي عمومي و انقلاب و اصلاحات بعدي آن گفت: بر اساس اين ماده‌ي قانوني، رسيدگي در دادگاه تجديدنظر وفق مقررات آيين دادرسي كيفري و با حضور دادستان يا يكي از دادياران يا معاونان وي به عمل مي‌آيد
سلطاني ابراز داشت: عده‌اي در اين پرونده به عنوان شهود، شهادت دادند كه عملا ضربه‌اي به خانم زهرا كاظمي وارد شده است ولي اين افراد را احضار و در نتيجه آنها اظهارات خود را تكذيب كردند و سوال من اين است كه چرا اين مساله تحقيق نشد كه اين افراد را ماموران وزارت اطلاعات ترساندند يا دادسرا يا زندان كه شهادت خود را پس بگيرند و تاسف‌بار است كه پرونده از يك نهاد امنيتي مثل وزارت اطلاعات كه در نهايت بي‌طرفي نظر خود را اعلام كرده و پرونده را به جاهاي خوبي رسانده بود، گرفته و به حفاظت اطلاعات زندان ارجاع شود؛ در حالي كه اين نهاد از ضابطان دستگاه قضايي نيست و به‌علاوه متهم اصلي، آقاي بخشي خود زيرمجموعه‌ي حفاظت اطلاعات زندان است و آيا واقعا گرفتن پرونده از وزارت اطلاعات و دادن آن به حفاظت اطلاعات زندان، بي‌طرفي را مي‌رساند؟
سلطاني خاطرنشان كرد: آيا اين وهن دستگاه قضايي نيست كه در راي خود مي‌نويسد ما نتوانستيم قاتل را تشخيص دهيم. در حالي كه قتل در يك محل سرپوشيده‌ي امنيتي و تعداد زيادي دوربين اتفاق افتاده است، نه در يك محيط شلوغ
وي افزود: معتقدم اين دادگاه مي‌تواند با نهايت بي‌طرفي نسبت به رفع نواقص تحقيقات و عدم توجه به دلايل ما اقدام و حقيقت موضوع را روشن كند
سلطاني در ادامه، نامه‌اي را به نقل از وزارت اطلاعات خطاب به دادسراي تهران قرائت كرد و گفت: در اين نامه آمده است «در راستاي تحقيق بيشتر، كارشناسان اطلاعاتي ما حاضرند نسبت به بازسازي صحنه‌ي وقوع حادثه به شرط تضمين امنيت شغلي شهود و جلوگيري از تباني اقدام نمايند» و سوالي كه ايجاد مي‌شود اين است كه چه قدرتي پشت قضيه است كه حتي نهاد پرقدرتي مثل وزارت اطلاعات مي‌گويد به شرط تضمين امنيت شغلي شهود
سلطاني افزود: نكته‌ي جالب اين است كه طبق گزارشات موجود در پرونده در صحنه‌ي وقوع حادثه حدود 20 نفر كه 4 يا 5 نفر آنها قاضي بودند حضور داشتند و چه‌طور مي‌شود كه ضربه‌اي در حضور 20 نفر به فردي زده شود ولي مشخص نشود ضارب كيست
وي در ادامه به قرائت اظهارات تعدادي از شهود كه شاهد درگيري بخشي و زهرا كاظمي براي گرفتن كيف و در نهايت برخورد دست بخشي به صورت زهرا كاظمي بوده‌اند، اشاره كرد و افزود: عدم رسيدگي به اين ادعاها از سوي دادسرا حاكي از عدم رعايت بي‌طرفي در رسيدگي به اين پرونده است. اين عدم توجه به هر دليلي كه باشد غير قابل توجيه است
سلطاني ابراز داشت: يكي ديگر از سوالات مهم اين است كه چرا دادسرا علي‌رغم تاكيد وزارت اطلاعات بر جاسوس نبودن زهرا كاظمي، اصرار داشت كه وي جاسوس است و كدام عقل سليم قبول مي‌كند كه در روز روشن، جاسوسي جلوي اوين برود و عكس بگيرد. به‌علاوه طبق اصول هيچ‌گاه جاسوس را سر بزنگاه نمي‌گيرند بلكه تعقيبش مي‌كنند تا به سرنخ‌هايي برسند و بعد اقدام مي‌كنند
وي افزود: در اين پرونده علاوه بر قتل، جرايم زياد ديگري نيز وارد شده كه از جمله‌ي آنها بازداشت غيرقانوني زهرا كاظمي است؛ چرا كه اگر فردي در بيرون از زندان مرتكب جرمي شود، ماموران داخل زندان حق ندارند با او برخورد كنند بلكه ماموران خارج از زندان با 110 تماس مي‌گيرند و آنها را در جريان قرار مي‌دهند و لذا دستگيري زهرا كاظمي توسط ماموران داخل زندان و انتقالش به زندان، غيرقانوني بوده است. عدم توجه به اعتراض زهرا كاظمي به قرار بازداشت خود، يكي ديگر از تخلفاتي است كه در اين پرونده صورت گرفته است
به گزارش خبرنگار ايسنا، در اين لحظه، قاضي دادگاه اظهار داشت: شما در مقام بيان اعتراض نسبت به راي دادگاه بدوي به مطالبي اشاره كرديد كه خودتان هم اطلاع داريد كه اساسا ارتباطي به دادگاه تجديدنظر ندارد لذا سعي كنيد در محدوده و حيطه‌ي وظيفه‌ي اين دادگاه صحبت كنيد
سلطاني در ادامه اظهار داشت: در اين پرونده قتلي رخ داده است اعم از اين‌كه عمد باشد يا غيرعمد، دادگاه تجديدنظر بايد بررسي كند كه آيا دلايل طرفين دادگاه رسيدگي شده است يا خير و شايد در اين دادگاه روشن شود كه آيا قتل عمد بوده است يا غيرعمد. استقلال قاضي ايجاب مي‌كند كه علي‌رغم اين‌كه ادعا شده است اين قتل عمد است يا غيرعمد، تلاش كند كه حقيقت روشن شود و دليلي ندارد كه اگر دادسرا گفته است قتل غيرعمد است، قضات بدوي و تجديدنظر نيز آن را تاييد كنند؛ اين يعني تعيين تكليف كردن دادسرا براي قاضي
وي افزود: علاوه بر تمام اين موارد، ما از دادگاه بدوي خواستيم كه لباس‌هاي خانم زهرا كاظمي را كه پاره و خون‌آلود بود، براي روشن شدن موضوع و كمك به تحقيقات بررسي كند كه متاسفانه دادگاه بدوي به اين خواسته‌ي ما نيز توجه نكرد. موضوع شبهه‌انگيز ديگر اين است كه كارشناسان در اظهارنظر پزشكي خود، اظهارنظر قضايي كرده و گفته‌اند احتمال اتفاقي بودن ضربه وجود دارد
سلطاني خطاب به قاضي دادگاه اظهار داشت: نسبت به نقص تحقيقات دستور بدهيد؛ زيرا آن‌چه براي ما مهم است كشف حقيقت است و آن‌چه براي همه اهميت دارد اين است كه خون بي‌گناهي پايمال نشود و مقصر هركسي است، عدالت در مورد او اجرا شود
وي در پايان سخنان خود اظهار داشت: مطمئنا اگر مقامات دادسرا يا دادگاه بدوي كمترين توجهي به گزارش ماموران رسمي كشور مي‌كردند، قضايا به اين‌گونه پيش نمي‌آمد و قطعا تا اين لحظه حقيقت روشن شده بود
در ادامه‌ي جلسه‌ي دادگاه، محمدعلي دادخواه از ديگر وكلاي مدافع اولياي دم زهرا كاظمي، رسيدگي بدوي به پرونده را عادلانه و منصفانه ندانست، اظهار داشت: هفت هزار سال پيش به گفته‌ي قرآن در يك رسيدگي عادي براي روشن شدن حقيقت و رعايت عدالت، لباس‌هاي زليخا را بررسي كردند اما در اين دادگاه علي‌رغم درخواست‌هاي مكرر ما به اين خواسته هم همانند ساير خواسته‌هاي ما توجهي نشد
دادخواه با انتقاد از راي دادگاه بدوي كه ديه را موكول به پرداخت از بيت‌المال كرده بود، اظهار داشت: طبق قانون در مواردي كه قتل در محل شلوغي مثل استاديوم آزادي رخ دهد و شناختن قاتل واقعا غيرممكن باشد، بايد ديه از بيت‌المال پرداخت شود اما وقتي در محدوده‌ي تحت تسلط دادگستري و نيروي انتظامي قتلي رخ مي‌دهد، كشف قاتل قطعا غيرممكن نيست
وي اين موضوع كه از بين 25 نفر قاتل شناسايي نشود و نهايتا پرداخت ديه به بيت‌المال يعني بودجه‌ي عمومي كشور موكول شود را وهن‌آور خواند
وي تاكيد كرد: اين تكليف دادگاه است كه نسبت به رفع نواقص دادگاه بدوي اقدام و پرونده را براي رسيدگي بدوي با توجه به عمد بودن قتل، به دادگاه كيفري استان ارجاع دهد تا حقي كتمان نشود. وكيل مدافع تنها متهم پرونده كه به حكم دادگاه بدوي از اتهام انتسابي در كيفرخواست تبرئه شده بود، اظهار داشت: فلسفه‌ي تشكيل دادگاه علني به قضاوت كشيدن افكار و وجدان عمومي جامعه است
وي افزود: در لايحه‌ي دفاعيه‌ي تقديمي به دادگاه بدوي، با قرائن و اماراتي ثابت كردم كه زمان وقوع جرم از ‌٥/٤/٨٢ به روز
‌٢/٤/٨٢ بيشتر تطبيق مي‌كند و منطقي‌تر است يا به طور مسلم در مقطع ‌٢/٤/٨٢ اين حادثه اتفاق افتاده كه زهرا كاظمي در اختيار نيروي انتظامي و دادستاني بوده است يا مقطع زماني عصر ‌٤/٤/٨٢ يا ‌٥/٤/٨٢ كه در اختيار بازجويان وزارت اطلاعات بوده است. محل وقوع حادثه دم در زندان اوين بوده است و ضارب را فرد خاصي معرفي كرديم و اعتقاد دارم موكلم از گردونه‌ي اتهام خارج است
شعباني اين پرونده را مايه‌ي وهن دستگاه قضايي خواند و گفت: رسيدگي دادسرا كاملا مخدوش و تاسف‌انگيز است كه سراسر پرونده اشكالات فراواني دارد. به‌علاوه پزشكي قانوني آن‌قدر در كار تخصصي خود اشتباهات فاحشي كرده كه جز تاسف و ابراز نگراني كار ديگري نمي‌توان كرد و همه‌ي اين مسايل باعث خروج اين پرونده از مسير عادي خود شده است و متاسفانه كسي هم پاسخگو نبوده است
وكيل مدافع متهم پرونده‌ي زهرا كاظمي ادامه داد: متاسفانه در گزارش اكثر شهود، تناقضات زيادي وجود دارد كه اصلا نمي‌تواند به عنوان يك سند قضايي مورد استناد قرار گيرد
شعباني به اظهارات يكي از شهود سرباز وظيفه اشاره كرد و گفت: وي سه روز پس از بازجويي ماموران وزارت اطلاعات مي‌گويد كه «آقاي بخشي و تهراني با كشمكش كيف را از زهرا كاظمي گرفتند. آقاي تهراني از جلو دست‌هاي خانم را گرفت و آقاي بخشي از پشت كيف را گرفت و در حين كشمكش دست بخشي به صورت خانم خورد. به كجاي صورت و عمد و غيرعمد نمي‌دانم ... خانم كاظمي به اتفاق دو نفر از خانم‌ها و بخشي به بند ‌٢٤٠ برده شدند. ابتدا خانم براي پياده شدن مقاومت مي‌كرد اما زماني كه پياده شد، عرق كرده بود و روسري‌اش عقب رفته بود» كه همه‌ي اين اظهارات گوياي اين است كه فرضيه‌ي ‌٥ كه در لايحه‌ي دفاعيه‌ام به آن استناد كردم به قدري ديوارش بلند است كه در سايه‌ي آن اتهام موكلم قابل مشاهده نيست
شعباني تصريح كرد: متاسفانه آقاي بخشي به عنوان متهم به گونه‌اي كه لازم بود مورد تحقيق و تعقيب قرار نگرفت
وي ادامه داد: يك دليل قاطع دارم كه از ابتدا اين پرونده از مسير اصلي خارج شد؛ چرا كه يقينا بايد به محض اطلاع از جاسوس بودن زهرا كاظمي، پرونده توسط دستگاه قضايي به وزارت اطلاعات داده مي‌شد
شعباني، بازجويي نيمه شب از زهرا كاظمي و شكستن پملپ بازداشتگاه را يك حادثه‌ي بسيار تلخ در تاريخ زندان اوين برشمرد و افزود: از همه زشت‌تر اين است كه دفتر وقايع زندان اوين كه جزو اسناد جمهوري اسلامي است پاره و مجعول شده است
وي ادامه داد: متاسفانه دادگاه بدوي، تحقيقات خود را به طور كامل به عمل نياورد ولي با اين وجود شما مسووليد و هر تصميمي كه بگيريد ما آن را مي‌پذيريم
شعباني در پايان اظهار داشت: خدا را سپاسگزارم كه سرباز گمنامي كه به سلامت او و كار ارزشمندش ايمان دارم، در اين پرونده سرافراز بود و تقاضاي تاييد حكم بدوي در زمينه‌ي تبرئه‌ي موكلم را دارم
به گزارش ايسنا، در ادامه‌ي جلسه‌ي دادگاه، «الف»، تنها متهم اين پرونده با بيان اين‌كه هم‌چنان به سربازي امام زمان (عج)افتخار مي‌كنم، اظهار داشت: چون اين لباس را پوشيدم، پاي همه چيز مي‌ايستم و از اين‌كه در كشاكش اين پرونده متهم شناخته شده‌ام، زياد متاسف نيستم
وي افزود: زماني كه موضوع اين پرونده اتفاق افتاد، من به همراه خانواده براي رفع خستگي قصد مسافرت داشتم كه در بين راه با من تماس گرفته و گفته شد كه فردي به نام خانم زهرا كاظمي در زندان اوين است و يكي از همكاران من به نام «م.الف» مسوول مصاحبه و بازجويي از وي شده بود ولي چون طبق قوانين و موازين داخلي وزارت، يك مرد به تنهايي نمي‌تواند از يك زن بازجويي به عمل بياورد، از من خواسته شد كه همراه همكارم به بند ‌٢٠٩ زندان اوين بروم و لذا اصلا كليت اين موضوع ارتباطي به من نداشت؛ البته در روند بازجويي و مصاحبه، من نيز به همكارم كمك كردم
در اين لحظه يكي از قضات مستشار دادگاه از وي سوال كرد كه چرا خانم كاظمي به بعضي از سوالات شما جواب دقيق نمي‌داد
وي پاسخ داد: به هر حال ايشان تحت بازداشت و بازجويي بودند و نبايد انتظار داشت كه هر سوالي كه از متهم مي‌شود، او جامع و كامل جواب دهد. به‌علاوه ايشان به سوالاتي كه به گمان خودشان ارتباطي به موضوع بازداشتشان نداشت مثل مشخصات همسرشان و اين‌كه تا به حال به كجاها سفر كرده‌اند، به خوبي پاسخ نمي‌دادند
متهم پرونده‌ي فوت زهرا كاظمي افزود: من دو بار با اين خانم صحبت كرده‌ام. يكي در تاريخ ‌٤/٤/٨٢ به مدت ‌١٠ دقيقه و يكي در تاريخ ‌٥/٤/٨٢
قاضي مستشار از وي سوال كرد: آيا آثار ضرب و جرح در صورت، دست و يا بدن وي ديديد كه وي پاسخ داد: ايشان را مسوول بند زنان به اتاق ما آورد و رو به ديوار نشاند؛ چون او نمي‌بايد صورت ما را مي‌ديد. به‌علاوه صداي ايشان براي من كفايت مي‌كرد و نيازي نبود كه من او را برانداز كنم
در ادامه‌ي جلسه‌ي دادگاه، رشادتي، نماينده‌ي دادستان اظهار داشت: آقايان در بي‌طرفي ما ترديد كردند. من هم بايد بگويم كه آنها هرجا كه شهود گفته بودند بخشي، خانم كاظمي را زده است، قرائت مي‌كردند ولي اظهارات شهودي را كه اين مساله را رد كرده بودند، قرائت نمي‌كردند. به‌علاوه اگر وكلاي مدافع به قرار صادره در مورد آقاي بخشي اعتراض دارند، به دادسرا مراجعه و پي‌گيري كنند
رشادتي گفت: بازپرس از ابتدا قتل را شبه عمد تشخيص داد و بر اين اساس هم متن كيفرخواست تهيه شد
در اين لحظه سلطاني، يكي از وكلاي مدافع اولياي دم اظهار داشت: ما از اين حيث كه دادگاه بدون توجه به دلايل ما و تكميل تحقيقات، راي صادر و تنها متهم را تبرئه و براي سايرين قرار منع تعقيب صادر كرد، به حكم برائت اعتراض داريم و چنين رسيدگي‌اي را فاقد وجاهت و اعتبار قانوني مي‌دانيم و معتقديم رعايت بي‌طرفي نشده است
وكلاي مدافع اولياي دم زهرا كاظمي از امضاي صورت جلسه‌ي دادگاه امتناع كردند و دليل آن را ايجاز در نوشتن دفاعيات خود كه به اظهارات آنها اخلال وارد كرده بود، اعلام كردند
قاضي دادگاه نيز اعلام كرد: بهتر است لايحه‌ي دفاعيه‌ي خود را ظرف روزهاي آينده تقديم دادگاه كنيد. ما نيز در ظرف مدت قانوني راي مقتضي را صادر خواهيم كرد
عكاسان و برخي از خبرنگاران اجازه‌ي حضور در جلسه‌ي رسمي اين دادگاه را پيدا نكردند كه دليل آن، كمبود جا در دادگاه عنوان شد

acme-web-design.info
acme-web-design.info