حسن روحاني در گزارشي به خاتمي؛
اروپا حمايت كامل از برنامه توليد انرژي هستهاي در ايران را پذيرفته است
خبرگزاري فارس: در آخرين روزهاي دولت سيد محمد خاتمي، سيد حسن روحاني، دبيرشوراي عالي امنيت ملي كشورمان در گزارشي به رييس جمهور و رييس شوراي عالي امنيت ملي،با بيان اينكه بر اثر رفتار تيم مذاكرات هستهاي اين بحران به فرصت تبديل شده است به شرح فعاليتهاي اين شورا پرداخت. متن كامل گزارش حسن روحاني به رييس جمهور كه نسخهاي از آن توسط دفتر دبير شوراي عالي امنيت ملي در اختيار خبرگزاري فارس نمابر شد، به شرح زير است: «حضرت حجتالاسلام والمسلمين جناب آقاي سيد محمد خاتمي؛ رياست محترم جمهور و رييس شوراي عالي امنيت ملي، احتراماً لازم ديدم در روزهاي پاياني دولت شما در رابطه با مسووليت اينجانب نسبت به پرونده هستهاي كشور گزارشي را خدمت شما ارايه نمايم. از اولين سال پيروزي انقلاب اسلامي يكي از تصميمات اروپا و غرب به رهبري آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران اين بود كه ايران را براي هميشه از انرژي هستهاي محروم نمايند. برهم زدن توافقات انجام شده در زمينه هستهاي با رژيم گذشته توسط آمريكا، لغو قرارداد مربوط به نيروگاه بوشهر از طرف آلمان، عدم توجه به تفاهم مربوط به پروژه نيروگاه دارخوين و عدم تحويل گاز هگزافلورايد خريداري شده و ايجاد محدوديتهاي فراواني در شركت اورديف توسط فرانسه؛ ممانعت از اجراي قرارداد مربوط به فرآوري كيك زرد از طرف انگلستان و متعاقباً تحريم جامع و وسيع فن آوري و تجهيزات و حتي دانش هستهاي، اقداماتي بود كه مجموعه كشورهاي غربي و به ويژه آمريكا به صورت يكپارچه و فراگير عليه ايران اعمال نمودند تا مطمئن شوند كه ايران هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي به اين فن آوري دست نخواهد يافت. اين موضع غيرقانوني در واقع بخشي از مواضع خصومت آميز غرب عليه ايران است كه از بدو پيروزي انقلاب اسلامي به طرق مختلف ابراز و اعمال شده است. حاكميت نظام اسلامي، امنيت ملي و تماميت ارضي كشور هيچ زمان در طول بيست و هفت سال گذشته مورد حمايت و حتي مورد پذيرش آنها به صورت واقعي قرار نگرفت. تفكر حاكم بر ايران و اراده اين ملت بزرگ مبتني بر استقرار و ترويج مردم سالاري ديني و استقلال طلبي و عدالت خواهي هيچگاه خوشايند غرب نبوده و نخواهد بود. بنابراين در هيچ مقطعي پس از پيروزي انقلاب اسلامي روابط ايران و غرب شكل عادي و تمام عيار به خود نگرفت. بالاترين حد مذاكرات ايران با اروپا مذاكرات انتقادي بود كه پس از سالها به مذاكرات سازنده تبديل شد كه از حيث محتوا همان وضعيت انتقادي حفظ شد و هيچگاه تعهد واقعي سياسي، امنيتي و اقتصادي را از جانب اروپا شامل نگشت. جهت گيري اروپاييها در اين فرآيند منطبق با هدف اعلام شده آمريكا مبتني بر تغيير رفتار و تغيير ماهيت جمهوري اسلامي بود. آمريكا اين هدف را با زبان تهديد و اروپا آن را با بيان انتقادي دنبال ميكردند. ماموريت اصلي شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران از بدو تاسيس آن، ضمن پيش بيني حوادث مهم، پيشگيري و مقابله با بحرانهاي امنيتي داخلي و تهديدات خارجي و ارتقا امنيت ملي از طريق تقويت اقتدار ملي و كشف توطئههاي دشمنان و دفع آنها بوده است. طي 16 سال گذشته گستره وسيعي از موضوعات و مسايل ملي و بينالمللي در زمينههاي دفاعي، امنيتي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي در اين شورا مطرح و مورد برسي قرار گرفت و برنامههاي لازم مورد تصويب و به اجرا درآمد. مهمترين اين موضوعات شامل تحولاتي بود كه ميتوانست امنيت كشور را به طور جدي مورد تهديد قرار دهد، بخش عمدهاي از مذاكرات با عراق كه منجر به آزادي اسراي سرافراز كشورمان و پايان اشغال ميهن عزيزمان و متجاوز شناختن عراق در سازمان ملل متحد شد؛ پيشبيني به موقع تجزيه شوروي سابق و اقدامات مناسب نسبت به همسايگان شمالي؛ حمله عراق به كويت و ورود نيروهاي ائتلاف به منطقه و نحوه موضع گيري كشورمان در اين تحولات مهم؛ بحران ايران و افغانستان پس از حاكميت طالبان و به ويژه پس از ترور ديپلماتهاي كشورمان توسط طالبان كه تا سر حد جنگ پيش رفت؛ اشغال افغانستان و سپس عراق و تغيير حكومتها در اين دو كشور؛ تحولات اخير لبنان پس از خروج نيروهاي سوريه؛ نحوه مقابله با تروريسم بينالمللي و مديريت و ساماندهي اين مساله؛ عبور از معضلات و بحرانهاي داخلي؛ اقدامات به موقع اقتصادي منجمله تغيير سبد ذخائر ارزي كشور و تبديل بخش قابل توجهي از ذخائر دلاري كشور به ساير ارزهاي معتبر كه سود چند ميليارد دلاري براي كشور به همراه داشت؛ جزو موضوعات مهمي بود كه با تدبير و برنامهريزي نه تنها تهديدات بزرگ دفع گرديد، بلكه در مجموع جايگاه و اقتدار كشور ارتقا يافته و دامنه تاثير و نفوذ كشور در منطقه بسيار وسيعتر و عميقتر از گذشته شده است. مجموعه اين اقدامات بر مبناي تحليلهاي دقيق، شناخت كامل از وضعيت كلان كشور و برنامه ريزيهاي واقعگرا و عملي تدوين و تدبير شدهاند. اين نكته از ابتدا مطرح بوده و هست كه تعارض جهان غرب با جمهوري اسلامي ايران پايان نخواهد يافت، مگر آن كه توانايي كشور در زمينههاي مختلف سياسي، اقتصادي و علوم و فناوري به سطحي برسد كه روابط متوازن و عادلانه با ايران اجتناب ناپذير شود. با عنايات خداوند متعال، ايثار مردم غيور و تلاش مسوولين بخش مهمي از اين هدف برآورده شده و اقتدار ملي و به تبع آن امنيت ملي به نقطه پايدار و متسحكمي رسيده است. جنابعالي در طول 8 سال گذشته در جريان جزييات مباحث و تصميمات اين شورا بودهايد. مهمترين اين مباحث در دو سال اخير كه نقش تعيين كنندهاي در امنيت ملي كشور داشته و به همين علت مورد توجه عميق افكار عمومي بوده، موضوع هستهاي است. محروميت تحميل شده از جانب غرب در زمينه فعاليتهاي صلح آميز هستهاي هيچگاه براي جمهوري اسلامي ايران قابل پذيرش نبوده است. براي ما روشن بود كه با كاهش تدريجي منابع هيدروكربن، انرژي هستهاي ظرف دهههاي آتي به عنوان منبع سوم انرژي پس از نفت و گاز نقش وسيعي در تامين سوخت ايفا خواهد نمود. لذا ايجاد حفظ و توسعه توان ملي در اين صحنه به عنوان يك ضرورت تلقي شده و عليرغم محدوديتهاي گسترده بينالمللي به طور جدي و مستمر پيگيري شد. در سالهاي اخير مذاكرات متعددي با كشورهايي كه قابليت همكاري با ايران را داشتند، صورت گرفت ولي اغلب اين تلاشها بي نتيجه ماند يا نيمه كاره رها شد. تنها در مورد نيروگاه بوشهر اين همكاري توام با مشكلات فراوان استمرار يافت، گرچه مخالفت آمريكا و غرب تاخير پروژه را به همراه داشت. طي سه دوره متوالي رياست جمهوري در آمريكا ممانعت از ساخت و تكميل نيروگاه بوشهر و مهمتر از آن، جلوگيري از تحويل سوخت نيروگاه به ايران در دستورك ار مذاكرات سران روسيه و آمريكا بوده و اروپا نيز با آمريكا در اين باب همنوايي كرده است. بنابراين براي ايران گريزي نبود جز آن كه اين فن آوري را تا سرحد امكان در داخل كشور ايجاد كند. طي 6 سال اخير جلسات منظم در سطوح مختلف با مشاركت مسوولين عالي رتبه كشور تشكيل شد تا امكانات و قابليتهاي كشور را به گونهاي هماهنگ براي دستيابي به فناوري هستهاي بسيج نمايد. اين تلاشها با عنايت ويژه مقام معظم رهبري و حمايت تمام عيار جنابعالي و اقدامات ارزشمند سازمان انرژي اتمي و نبوغ و تلاش دانشمندان كشور به تدريح به نقطهاي رسيد كه دنيا ناگزير شد توان هستهاي ايران را باور كند. امروز ايران صاحب يك فن آوري هستهاي بومي است كه برخاسته از مردم و متعلق به مردم است و چون بومي است قابل انتزاع از كشور نخواهد بود. تصميم بر اين بود كه پس از حصول نتيجه نهايي، برنامه ريزي و اقداماتي كه در اين دوران براي كسب فناوري صلح آميز و تجربه اندوزي صورت گرفته به طور كامل و مردم و به نهادهاي بينالمللي گزارش شود، ولي گزارش جاسوسان بينالمللي و مزدوري منافقين كه ميخواستند با دروغ پردازي و اتهام فعاليت غير صلح آميز اين دستاورد مهم ملي را به دشمنان ايران واگذار نمايند، اين برنامه را با مشكل مواجه نمود. در ابتداي امر كارشناسان سازمان انرژي اتمي و وزارت امور خارجه تلاش كردند با تبيين و توضيح اقدامات صلح آميز انجام شده و گفتوگو با بازرسان آژانس موضوع را حل و فصل كنند. ولي اين اقدامات نتيجه بخش نبود و وضعيت به تدريج بحراني شد تا آن كه به صدور يك قطعنامه سنگين و تهديدآميز عليه جمهوري اسلامي ايران در شهريور ماه سال 1382 انجاميد. اين بحران باعث اختلال جدي در وضعيت سياسي و اقتصادي كشور شد و ميرفت تا امنيت ملي را در مخاطره قرار دهد. در اين مقطع آمريكا احساس ميكرد در عراق به پيروزي بزرگ و سهلالوصول دست يافته است و بر اين اراده بود كه به بهانه واهي تسليحات هستهاي ايران را در نوبت بعدي اقدامات خصومت آميز خود قرار دهد. در اين شرايط بود كه به ناچار شوراي امنيت ملي وارد صحنه شد و در جلسه سران نظام تصميم بر اين شد كه فرماندهي و مديريت عبور از بحران به يك نفر واگذار شود. لذا جنابعالي با كسب نظر مقام معظم رهبري و تاكيد سران قوا و با هدف ايجاد هماهنگي كامل بين كليه نهادهاي ذيربط داخلي در نيمه مهرماه سال 1382 مسووليت امر را به اينجانب واگذار نموديد و اينجانب عليرغم عدم تمايل و پيش بيني مشكلات فراروي امر، به دليل شرايط كشور و تاكيد جنابعالي و توصيه موكد مقام معظم رهبري، مسووليت امر را پذيرفتم. با بحثهاي انجام شده در سطوح كارشناسي و وزرا، پنج مرحله براي مواجهه با اين موضوع پيش بيني و برنامهي لازم تدوين شد: 1- مهار بحران و دور كردن تهديد از كشور؛ 2- مصون نگه داشتن تاسيسات و امكانات موجود؛ 3- توسعه و تقويت ظرفيتها؛ 4- ترميم و تقويت موضع حقوقي؛ 5- و تبديل بحران به فرصت؛ مرحله اول با فوريت و حساسيت ويژه همراه بود، چون هم اظهار موارد قصور و هم عدم اظهار آنها ميتوانست بهانهاي براي ارجاع پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل گردد. هدف آمريكا تكرار مصوبات عراق در مورد ايران بود تا بازرسان دسترسيهاي نامحدود به امكانات، تجهيزات و افراد پيدا كنند و با عدم پذيرش مصوبات شوراي امنيت توسط ايران، مراحل بعدي تهديد تا عمليات نظامي در دستور كار قرار گيرد تا نهايتا آمريكا بتواند نيت اصلي خود را كه مقابله با نظام است پي بگيرد. در آن مقطع، دو ديدگاه افراطي و تفريطي در داخل كشور مطرح بود. گرچه هر دو گروه پشتوانه و حمايت محدودي داشتند؛ ولي در عين حال تصميم گيري منطقي و مديريت مدبرانه را در اين موضوع با مشكل مواجه كرده بودند. نظريه افراطي مبتني بر مقابله مستقيم، بياعتنايي به قطعنامهي آژانس و نهايتا خروج از معاهده NPT بود و بر اين اعتقاد استوار بود كه طرف مقابل در برابر اين اقدامات فورا عقب نشيني خواهد كرد و از موضع ضعف، امتيازات بزرگي به ايران اعطا خواهد نمود. شيوهاي كه كرهي شمالي اتخاذ نموده بود، سرمشق اين تفكر بود. متقابلاً نظريه تفريطي مبتني بر پذيرش كامل خواستههاي آمريكا و صرف نظر كردن از توانايي هستهاي در قبال برخي از امتيازات از جانب غرب بود. تصميم ليبي به نابود كردن تجهيزات هستهاي نيز سرلوحه اين ديدگاه تلقي ميشد. هيچ يك از اين دو نظر مورد تاييد نظام نبود، نه كشور در آن مقطع هنوز براي مواجهه با تهديدات بزرگ خود را آماده كرده بود و نه از دست دادن همهي دستاوردها در اولين فشار دشمن، با نظر ملت و جايگاه بلند كشور و منافع ملي سازگاري داشت. لذا مقرر شد با تدبير و برنامه ريزي حساب شده و همه جانبه، هم آمادگي براي مقابله با تهديدات احتمالي ايجاد شود و هم فناوري هستهاي حفظ و تقويت شود و هم چالش به وجود آمده به عادي سازي و ارتقاء جايگاه سياسي ايران منجر گردد. دو موضوع در دستور كار قرار گرفت، حل مسايل فني - حقوقي بر مبناي اظهار برنامهي هستهاي و همكاري كامل با آژانس از طريق اجراي كامل پروتكل الحاقي و راهكار سياسي از طريق مذاكره با كشورهاي موثر و ذي نفوذ در صحنه بينالمللي. براي مقابله با تهديد فوري، گزينههاي مختلف بررسي شد. بديهي است مدعي اصلي عليه ايران در موضوع هستهاي آمريكاست و قابليت اين كشور براي مقابله يا مصالحه در اين مورد به مراتب بيش از ديگران است. ولي آمريكا در آن مقطع تنها به تسليم شدن ايران در برابر تهديداتش ميانديشيد و بناي تفاهم نداشت. ايران نيز به دليل تجربيات گذشته، مذاكره با آمريكا را مطلوب و به مصحلت نميديد. روسيه نيز به دليل تداوم همكاري با ايران و شرايط و جايگاه ضعيف بينالمللي ياراي ورود به اين كارزار سياسي را نداشت. ضمن آنكه استقلال ايران در توليد سوخت را نميپسنديد. چين و كشورهاي غير متعهد دوستان خوبي بودهاند؛ ولي اندوختهي كافي سياسي براي مواجهه با موضوعي با اين درجه از اهميت و پيچيدگي را نداشتند. اروپا نيز از آن جهت كه مخالف دستيابي ايران به توانايي هستهاي بود، گزينه خيلي مناسبي نبود، ولي شكافي كه در مساله عراق بين اروپا و آمريكا بروز كرده بود و عدم تمايل فرانسه و آلمان و حتي انگلستان به تكرار ماجراي عراق و منطقه، روزنهاي ولو محدود براي رويكرد سياسي را فراهم نمود. اتفاقا سه كشور هم همين انديشه را دنبال ميكردند و با ارسال نامهاي از طرف سه وزير، در اين امر پيشقدم شدند. هدف اوليه سه وزير در سفر به تهران، تضمين امنيت به تهران در برابر اخذ تعهد نسبت به توقف دايمي چرخهي سوخت بود. مذاكرات در شرايط بسيار دشواري انجام شد ولي نهايتا به جاي توقف به تعليق آنهم داوطلبانه و با هدف اعتمادسازي تن دادند. خوشبختانه آمريكاييها در آن شرايط از اينكه برنامهريزي همه جانبهشان دچار شكست شد، خشمگين بودند و اروپاييها را سادهلوح و فريب خورده ميدانستند و هم چنان تنها راه را مقابله و حتي برخورد نظامي اعلام ميكردند. در مرحله دوم آنچه كانون توجه قرار گرفت، صيانت از تاسيسات در قبال تهديدات احتمالي و ايجاد قابليت جايگزيني و حفظ توان موجود و در مرحلهي سوم تقويت و تكميل ظرفيتهاي چرخهي سوخت و رفع نواقص و كاستيها بود. از آنجا كه برنامهي غني سازي پيش از رسيدن به مرحلهي نهايي در معرض جنجال سياسي و تبليغاتي قرار گرفته بود، ضروري بود با تنظيم وضعيت سياسي و بدون بازگشت به بحران، مراحل باقي مانده را طي نماييم. دو ركن اساسي به طور متمركز پيگيري شد: تكميل كارخانهي UCF اصفهان و توليد اوليه گاز هگزافلورايد و همزمان توليد حداقل ضروري دستگاههاي سانتريفيوژ براي مرحلهي اوليهي غني سازي، عليرغم همه دشواريها هر دو مهم به موقع به انجام رسيد؛ به نحوي كه هر زمان تصميم به غني سازي گرفته شود، ظرف مدت بسيار كوتاهي نتيجهي مطلوب حاصل خواهد شد و نيز در صورتيكه امكانات و تاسيسات هستهاي مورد هجوم نظامي قرار گيرد، ميتوان توليد گاز غني شده و سوخت را بدون آسيب پذيري ادامه داد. در زمينه دفاعي و نحوه مقابله با بحران و شرايط خاص اقتصادي نيز پيش بيني و برنامهريزيهاي لازم انجام شده است كه گزارشات مجموعه اين موارد جداگانه خدمت شما گزارش شده است. البته هدف از اين ظرفيتسازي به هيچ عنوان مقابله اروپا و غرب نيست؛ بلكه مقصود اين است كه طرف مقابل مطمئن شود كه هيچ راهي براي توقف اين فناوري ندارد تا در نهايت به يك تفاهم ميانه و قابل پذيرش طرفين تن دهد. مرحله چهارم تقويت موضع حقوقي بود. از ابتداي بحران موضوعات فني و حقوقي مورد توجه ويژه و دقيق بوده است. آمريكا بنا داشت در آژانس و سپس در شوراي امنيت ايران را متهم به نقض معاهده عدم اشاعه نموده و بر اساس آن محروميت ايران از حقوق مطرح در بند چهارم NPT راجع به استفاده از انرژي صلح آميز هستهاي را دنبال كند. در مذاكرات سياسي و در اظهارات رسمي و رسانهاي به طور مستمر قصورهاي ايران را مطرح و بزرگ مينمود و اصرار داشت كه ايران همكاري لازم را با آژانس براي اصلاح و جبران تخلفات، انجام نداده است. همزمان با تاكيد بر نظامي بودن اهداف ايران و طرح موضوعات جديد، تلاش داشت پاي بخش نظامي را به ميان بكشد. كار در بخش حقوقي - فني با مذاكره با مدير كل آژانس در تهران آغاز شد و توسط گروههاي كارشناسي با دقت و حوصله به طور منظم و پيوسته دنبال شد تا موضوعاتي را كه به عنوان تخلف يا قصور ايران قلمداد ميشدند، به تدريج حل و فصل گردند. طبق مقررات پادمان هرگاه كشوري در اجراي تعهداتش قصور كند، بايد مبادرت به اقدامات اصلاحي نمايد و اين اقدامات مورد تاييد آژانس قرار گيرد. متاسفانه نتايج نمونهبرداريها درجات بالايي از غني سازي را نشان ميداد كه ميتوانست ايران را براي مقاصد تسليحاتي متهم نمايد. يكي از دشوارترين مباحث فني با آژانس تاييد اين موضع ايران بود كه منشا اين سطوح از غني سازي آلودگي خارجي ميباشد. موضوعات ديگر نيز هر يك پيچيدگيهاي ويژه خود را داشته و مستلزم مباحث دقيق تخصصي و غالباً طولاني براي روشن شدن مساله بودهاند. بديهي است اين زاويه كار كمتر مورد توجه افكار عمومي قرار گرفته است ولي جنابعالي مستحضريد كه صدها ساعت وقت كار مداوم مصروف رفع اين ابهامات شده و پيشرفت تدريجي ولي قابل ملاحظهاي در اين مسير حاصل شده است. مسايل حساس، پيچيده و عمدهاي تا قبل از اجلاس پاريس حل و فصل شدند. ولي اين مرحله از كار هنوز نهايي نشده است. براي تكميل و پايان بخشيدن به موضوعات باقي مانده اقدامات و بحثها و بازديدهاي لازم بازرسان در دست اجرا است و پيش بيني ميشود قبل از پايان سال جاري ميلادي اين مرحله پايان يابد كه در نتيجه هر گونه دليل يا بهانه حقوقي از مخالفين سلب خواهد شد. نقطه آغاز مرحله پنجم، توافق پاريس است. بر خلاف تصور عمومي، توافق پاريس نه پايان اين فرآيند بلكه در واقع ابتداي مذاكرات واقعي براي نيل به تفاهم است. از آنجا كه ايران در آن مقطع امكانات ساختاري خود را در بخش چرخه سوخت كامل كرده بود، امكان تعليق غني سازي براي يك دوره چند ماهه بدون آنكه خدشه اساسي به برنامه توليد سوخت وارد شود، فراهم شده بود. متقابلاً اروپا نيز پذيرفت كه وضعيت را طي اين دوره در آژانس عادي كند تا امكان انجام مذاكرات فراگير در شرايط آرام و متعادل فراهم شود. توافق پاريس حاوي پنج ركن اساسي است: 1- هدف توافقنامه مذاكره به منظور نيل به يك راهحل مورد قبول طرفين است. مفهوم اين عبارت براي اروپا به وضوح روشن است، زيرا آگاه است كه ايران تنها راهحلي را خواهد پذيرفت كه شامل غني سازي باشد. 2- حق ايران براي مقاصد صلح آميز انرژي هستهاي و ارجاي بدون تبعيض اين حق شناسايي شده است. گرچه اين حقوق بر اساس معاهده عدم اشاعه غير قابل انتزاعياند ولي تاكيد بر آن در توافقنامه دو جانبه نشانه ديگري از آمادگي براي تفاهم مرضي الطرفين شامل غني سازي است. 3- توافق شد كه ايران براي ايجاد اطمينان نسبت به حفظ ماهيت صلح آميز برنامه هستهاياش تضمين عيني بدهد. واضح است كه ارايه تضمين عيني براي حفظ برنامه هستهاي است و نه حذف آن. 4- متقابلاً اروپا نيز متعهد است در زمينههاي سياسي اقتصادي امنيتي و فنآوري تضمين قطعي بدهد. اين به مفهوم تضمين عادي سازي و ارتقاء روابط است كه تعهدي كاملا منطقي است؛ زيرا در نهايت امر تنها تضمين واقعي و درازمدت براي طرفين و اعتماد و اطمينان واقعي نسبت به نيات و اقدامات يكديگر ارتقاء و تعميق روابط است. مذاكرات TCA با اروپا و عضويت ايران در WTO بعنوان عضو ناظر با تلاش و حمايت اروپا اولين قدم در اين راه است. 5- همكاري منطقهاي در قبال بحرانهاي موجود و نيز همكاري در مقابله با تروريسم منجمله القاعده و منافقين نيز مكمل تضمينات فوق و مقوم تفاهمات است. گرچه هنوز اروپا نسبت به منافقين عملكرد درستي ندارد ولي صرف اين تفاهم و شناسايي اين گروه در كنار القاعده به عنوان مظاهر تروريسم كور، قدمي مثبت و روبه جلو ميباشد. پس از سه ماه مذاكره در سطح گروههاي كاري مجموعه نظرات و پيشنهادات توسط هيات ايران به عنوان مبناي راهحل به سه كشور ارايه گرديد. مذاكراتي كه متعاقباً در كار گروه هستهاي و سپس در كميته راهبري انجام شد نيز پيشرفتهايي را در اين چارچوب به همراه داشت. ليكن احساس شد اروپا به دليل يا به بهانه انتخابات رياست جمهوري قصد دارد حصول به تفاهم را به تاخير اندازد و لذا تاكيد شد در صورت عدم توافق ايران ناگزير است راساً اقدام به راهاندازي مجدد تاسيسات اصفهان نمايد. اين وضعيت به ملاقات مجدد با وزراي سه كشور در ژنو انجاميد كه طي آن سه وزير متعهد شدند تا اواسط مردادماه طرح جامع و كامل خود را با مذاكره و تفاهم ارايه نمايند. بنابراين تبديل بحران به فرصت عملاً محقق شده است و بايد با تدبير از اين فرصت بهره برداري شود البته نتيجهگيري و بهرهبرداري نهايي از فرآيند مذاكرات در ابتداي كار دولت جديد و تصدي امور اجرايي كشور توسط رييس جمهور منتخب محقق خواهد شد. گرچه طرح اروپا در حال تدوين نهايي است ولي بر اساس اظهارات و شواهد چندين موضع و موضوع در طرح اروپا پذيرفته شده و قابل ارايه است. مواضعي كه تا قبل از دستيابي ايران به فناوري هستهاي همواره از طرف آنها نفي شده بود و آمادگي براي پذيرش آنها وجود نداشت، مذاكرات انتقادي و يا سازنده پانزده سال گذشته با اروپا گواه اين مدعي است: 1- حمايت كامل از برنامه توليد انرژي هستهاي در ايران شامل تامين نيروگاه از منابع غربي؛ 2- تضمين ارايه سوخت نيروگاهها به مدت طولاني و با پشتوانه آژانس و سازمان ملل؛ 3- تضمينهاي مربوط به تماميت ارضي، استقلال، حاكميت ارضي و عدم تجاوز به ايران؛ 4- تقويت روابط سياسي و امنيتي شامل همكاريهاي سياسي - امنيتي در منطقه؛ 5- شناسايي ايران به عنوان منبع اصلي تامين انرژي براي اروپا شامل نفت و گاز؛ 6- رفع تدريجي موانع ارسال تجهيزات، فناوري پيشرفته و همكاريهاي تكنولوژيك؛ 7- تقويت همكاريهاي بينالمللي منجمله در مقابله با تروريسم و مواد مخدر؛ 8- پيشرفت سريع در نهايي شدن موافقتنامه تجاري ايران و اروپا و عضويت ايران در WTO. در مورد چرخه سوخت نيز راهحل ميانه و قابل تفاهم كاملاً براي اروپا روشن است و چنانچه اراده سياسي براي حل و فصل موضوع به صورت جدي باشد امكان تفاهم فراهم خواهد بود. برخي از قرائن حاكي از آن است كه اروپا قصد دارد پيشنهاد خود را بر مبناي حداقلي ارايه نمايد و تا سپتامبر با ايران مذاكره نمايد تا نهايتاً پس از روشن شدن سياست دولت جديد پيشنهادات خود را تكميل نمايد. به اروپاييها گوشزد شده است كه چنين شيوهاي خطاي غير قابل بازگشت خواهد بود و در صورتي كه طرح اروپا براي ايران قابل قبول نباشد به اقدامات عملي دست خواهد زد و البته هم چنان آماده ادامه مذاكرات خواهد بود. در پايان لازم ميدانم از همه كارشناسان متعهد و خستگي ناپذير از سازمان انرژي اتمي وزارت امور خارجه وزارت دفاع و ساير نهادهاي ذيربط كه در اين دوره نسبتاً طولاني به طور مداوم و مستمر پيگير امور مربوط به آژانس و ساير مسايل بودهاند كه ذكر نام آنها مقدور نيست ولي همگي شايسته تقديرند و از همه دانشمندان و متخصصين هستهاي كه كار فوقالعاده انجام دادهاند و عليرغم محدوديتها با روحيه و ايمان، توانايي هستهاي كشور را به طور مداوم ارتقا دادهاند و در واقع قهرمانان اصلي اين صحنهاند و از اعضاي هيات مذاكره كننده كه متشكل از زبدهترين افراد سياسي حقوقي كشور بوده و داراي سوابق طولاني در زمينه مذاكرات دشوار و حساس سياسي حقوقي و بينالمللي ميباشند و به گواهي هم كساني كه از جزييات امر مطلعاند در طراحي برنامهريزي مذاكره با تبحر كامل عمل كرده و در برابر مجموعه وسيع تيم اروپايي به خوبي در خط مقدم از منافع و امنيت ملي دفاع نمودند و عليرغم همه نامهربانيها و اظهارات مغرضانه و تخريب كننده در همه مقاطع با دلسوزي و دقت به كار خود ادامه دادند و از وزرا و مسوولين عالي كشور از جمله آقايان دكتر خرازي، مهندس آقازاده، امير شمخاني، حجتالاسلام و المسلمين يونسي، مهندس جهانگيزي، دكتر حسين تاش، دكتر ولايتي، دكتر لاريجاني و جناب آقاي بروجردي كه در همه مقاطع با مباحث و نظرات دقيق و مسوولانه حامي و پشتوانه كار بودهاند؛ سپاسگزاري و تشكر نمايم. توجه ويژه راهنماييهاي ارزنده و حمايتهاي قاطع جنابعالي و نيز حمايت سران محترم قوا و رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام تعيين كننده و بنيادين بوده است. مهمتر از همه آنكه موضوع هستهاي يك بار ديگر اهميت جايگاه رهبري نظام را در تنظيم و هدايت سياستهاي كلان كشور و ايجاد وحدت نظر بين همه مسوولين و جامعه به وضوح آشكار ساخت چنانكه در تمام مدت نظرات و تصميمات راسخ ايشان عامل اصلي پيشرفت كار به طور منظم بود. اينجانب در هفتههاي اخير رييس جمهور منتخب را در جريان اقدامات انجام شده و وضعيت پيش رو گذاشتم و مواردي را براي ادامه مسير كار به ايشان پيشنهاد نمودم. ترديدي ندارم كه مرحله نهايي كار با هدايت رهبر معظم انقلاب اسلامي به نحوي كه متضمن منافع دراز مدت جمهوري اسلامي ايران باشد به سرانجام مطلوب خواهد رسيد. انشاءالله
خبرگزاري فارس: در آخرين روزهاي دولت سيد محمد خاتمي، سيد حسن روحاني، دبيرشوراي عالي امنيت ملي كشورمان در گزارشي به رييس جمهور و رييس شوراي عالي امنيت ملي،با بيان اينكه بر اثر رفتار تيم مذاكرات هستهاي اين بحران به فرصت تبديل شده است به شرح فعاليتهاي اين شورا پرداخت. متن كامل گزارش حسن روحاني به رييس جمهور كه نسخهاي از آن توسط دفتر دبير شوراي عالي امنيت ملي در اختيار خبرگزاري فارس نمابر شد، به شرح زير است: «حضرت حجتالاسلام والمسلمين جناب آقاي سيد محمد خاتمي؛ رياست محترم جمهور و رييس شوراي عالي امنيت ملي، احتراماً لازم ديدم در روزهاي پاياني دولت شما در رابطه با مسووليت اينجانب نسبت به پرونده هستهاي كشور گزارشي را خدمت شما ارايه نمايم. از اولين سال پيروزي انقلاب اسلامي يكي از تصميمات اروپا و غرب به رهبري آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران اين بود كه ايران را براي هميشه از انرژي هستهاي محروم نمايند. برهم زدن توافقات انجام شده در زمينه هستهاي با رژيم گذشته توسط آمريكا، لغو قرارداد مربوط به نيروگاه بوشهر از طرف آلمان، عدم توجه به تفاهم مربوط به پروژه نيروگاه دارخوين و عدم تحويل گاز هگزافلورايد خريداري شده و ايجاد محدوديتهاي فراواني در شركت اورديف توسط فرانسه؛ ممانعت از اجراي قرارداد مربوط به فرآوري كيك زرد از طرف انگلستان و متعاقباً تحريم جامع و وسيع فن آوري و تجهيزات و حتي دانش هستهاي، اقداماتي بود كه مجموعه كشورهاي غربي و به ويژه آمريكا به صورت يكپارچه و فراگير عليه ايران اعمال نمودند تا مطمئن شوند كه ايران هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي به اين فن آوري دست نخواهد يافت. اين موضع غيرقانوني در واقع بخشي از مواضع خصومت آميز غرب عليه ايران است كه از بدو پيروزي انقلاب اسلامي به طرق مختلف ابراز و اعمال شده است. حاكميت نظام اسلامي، امنيت ملي و تماميت ارضي كشور هيچ زمان در طول بيست و هفت سال گذشته مورد حمايت و حتي مورد پذيرش آنها به صورت واقعي قرار نگرفت. تفكر حاكم بر ايران و اراده اين ملت بزرگ مبتني بر استقرار و ترويج مردم سالاري ديني و استقلال طلبي و عدالت خواهي هيچگاه خوشايند غرب نبوده و نخواهد بود. بنابراين در هيچ مقطعي پس از پيروزي انقلاب اسلامي روابط ايران و غرب شكل عادي و تمام عيار به خود نگرفت. بالاترين حد مذاكرات ايران با اروپا مذاكرات انتقادي بود كه پس از سالها به مذاكرات سازنده تبديل شد كه از حيث محتوا همان وضعيت انتقادي حفظ شد و هيچگاه تعهد واقعي سياسي، امنيتي و اقتصادي را از جانب اروپا شامل نگشت. جهت گيري اروپاييها در اين فرآيند منطبق با هدف اعلام شده آمريكا مبتني بر تغيير رفتار و تغيير ماهيت جمهوري اسلامي بود. آمريكا اين هدف را با زبان تهديد و اروپا آن را با بيان انتقادي دنبال ميكردند. ماموريت اصلي شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران از بدو تاسيس آن، ضمن پيش بيني حوادث مهم، پيشگيري و مقابله با بحرانهاي امنيتي داخلي و تهديدات خارجي و ارتقا امنيت ملي از طريق تقويت اقتدار ملي و كشف توطئههاي دشمنان و دفع آنها بوده است. طي 16 سال گذشته گستره وسيعي از موضوعات و مسايل ملي و بينالمللي در زمينههاي دفاعي، امنيتي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي در اين شورا مطرح و مورد برسي قرار گرفت و برنامههاي لازم مورد تصويب و به اجرا درآمد. مهمترين اين موضوعات شامل تحولاتي بود كه ميتوانست امنيت كشور را به طور جدي مورد تهديد قرار دهد، بخش عمدهاي از مذاكرات با عراق كه منجر به آزادي اسراي سرافراز كشورمان و پايان اشغال ميهن عزيزمان و متجاوز شناختن عراق در سازمان ملل متحد شد؛ پيشبيني به موقع تجزيه شوروي سابق و اقدامات مناسب نسبت به همسايگان شمالي؛ حمله عراق به كويت و ورود نيروهاي ائتلاف به منطقه و نحوه موضع گيري كشورمان در اين تحولات مهم؛ بحران ايران و افغانستان پس از حاكميت طالبان و به ويژه پس از ترور ديپلماتهاي كشورمان توسط طالبان كه تا سر حد جنگ پيش رفت؛ اشغال افغانستان و سپس عراق و تغيير حكومتها در اين دو كشور؛ تحولات اخير لبنان پس از خروج نيروهاي سوريه؛ نحوه مقابله با تروريسم بينالمللي و مديريت و ساماندهي اين مساله؛ عبور از معضلات و بحرانهاي داخلي؛ اقدامات به موقع اقتصادي منجمله تغيير سبد ذخائر ارزي كشور و تبديل بخش قابل توجهي از ذخائر دلاري كشور به ساير ارزهاي معتبر كه سود چند ميليارد دلاري براي كشور به همراه داشت؛ جزو موضوعات مهمي بود كه با تدبير و برنامهريزي نه تنها تهديدات بزرگ دفع گرديد، بلكه در مجموع جايگاه و اقتدار كشور ارتقا يافته و دامنه تاثير و نفوذ كشور در منطقه بسيار وسيعتر و عميقتر از گذشته شده است. مجموعه اين اقدامات بر مبناي تحليلهاي دقيق، شناخت كامل از وضعيت كلان كشور و برنامه ريزيهاي واقعگرا و عملي تدوين و تدبير شدهاند. اين نكته از ابتدا مطرح بوده و هست كه تعارض جهان غرب با جمهوري اسلامي ايران پايان نخواهد يافت، مگر آن كه توانايي كشور در زمينههاي مختلف سياسي، اقتصادي و علوم و فناوري به سطحي برسد كه روابط متوازن و عادلانه با ايران اجتناب ناپذير شود. با عنايات خداوند متعال، ايثار مردم غيور و تلاش مسوولين بخش مهمي از اين هدف برآورده شده و اقتدار ملي و به تبع آن امنيت ملي به نقطه پايدار و متسحكمي رسيده است. جنابعالي در طول 8 سال گذشته در جريان جزييات مباحث و تصميمات اين شورا بودهايد. مهمترين اين مباحث در دو سال اخير كه نقش تعيين كنندهاي در امنيت ملي كشور داشته و به همين علت مورد توجه عميق افكار عمومي بوده، موضوع هستهاي است. محروميت تحميل شده از جانب غرب در زمينه فعاليتهاي صلح آميز هستهاي هيچگاه براي جمهوري اسلامي ايران قابل پذيرش نبوده است. براي ما روشن بود كه با كاهش تدريجي منابع هيدروكربن، انرژي هستهاي ظرف دهههاي آتي به عنوان منبع سوم انرژي پس از نفت و گاز نقش وسيعي در تامين سوخت ايفا خواهد نمود. لذا ايجاد حفظ و توسعه توان ملي در اين صحنه به عنوان يك ضرورت تلقي شده و عليرغم محدوديتهاي گسترده بينالمللي به طور جدي و مستمر پيگيري شد. در سالهاي اخير مذاكرات متعددي با كشورهايي كه قابليت همكاري با ايران را داشتند، صورت گرفت ولي اغلب اين تلاشها بي نتيجه ماند يا نيمه كاره رها شد. تنها در مورد نيروگاه بوشهر اين همكاري توام با مشكلات فراوان استمرار يافت، گرچه مخالفت آمريكا و غرب تاخير پروژه را به همراه داشت. طي سه دوره متوالي رياست جمهوري در آمريكا ممانعت از ساخت و تكميل نيروگاه بوشهر و مهمتر از آن، جلوگيري از تحويل سوخت نيروگاه به ايران در دستورك ار مذاكرات سران روسيه و آمريكا بوده و اروپا نيز با آمريكا در اين باب همنوايي كرده است. بنابراين براي ايران گريزي نبود جز آن كه اين فن آوري را تا سرحد امكان در داخل كشور ايجاد كند. طي 6 سال اخير جلسات منظم در سطوح مختلف با مشاركت مسوولين عالي رتبه كشور تشكيل شد تا امكانات و قابليتهاي كشور را به گونهاي هماهنگ براي دستيابي به فناوري هستهاي بسيج نمايد. اين تلاشها با عنايت ويژه مقام معظم رهبري و حمايت تمام عيار جنابعالي و اقدامات ارزشمند سازمان انرژي اتمي و نبوغ و تلاش دانشمندان كشور به تدريح به نقطهاي رسيد كه دنيا ناگزير شد توان هستهاي ايران را باور كند. امروز ايران صاحب يك فن آوري هستهاي بومي است كه برخاسته از مردم و متعلق به مردم است و چون بومي است قابل انتزاع از كشور نخواهد بود. تصميم بر اين بود كه پس از حصول نتيجه نهايي، برنامه ريزي و اقداماتي كه در اين دوران براي كسب فناوري صلح آميز و تجربه اندوزي صورت گرفته به طور كامل و مردم و به نهادهاي بينالمللي گزارش شود، ولي گزارش جاسوسان بينالمللي و مزدوري منافقين كه ميخواستند با دروغ پردازي و اتهام فعاليت غير صلح آميز اين دستاورد مهم ملي را به دشمنان ايران واگذار نمايند، اين برنامه را با مشكل مواجه نمود. در ابتداي امر كارشناسان سازمان انرژي اتمي و وزارت امور خارجه تلاش كردند با تبيين و توضيح اقدامات صلح آميز انجام شده و گفتوگو با بازرسان آژانس موضوع را حل و فصل كنند. ولي اين اقدامات نتيجه بخش نبود و وضعيت به تدريج بحراني شد تا آن كه به صدور يك قطعنامه سنگين و تهديدآميز عليه جمهوري اسلامي ايران در شهريور ماه سال 1382 انجاميد. اين بحران باعث اختلال جدي در وضعيت سياسي و اقتصادي كشور شد و ميرفت تا امنيت ملي را در مخاطره قرار دهد. در اين مقطع آمريكا احساس ميكرد در عراق به پيروزي بزرگ و سهلالوصول دست يافته است و بر اين اراده بود كه به بهانه واهي تسليحات هستهاي ايران را در نوبت بعدي اقدامات خصومت آميز خود قرار دهد. در اين شرايط بود كه به ناچار شوراي امنيت ملي وارد صحنه شد و در جلسه سران نظام تصميم بر اين شد كه فرماندهي و مديريت عبور از بحران به يك نفر واگذار شود. لذا جنابعالي با كسب نظر مقام معظم رهبري و تاكيد سران قوا و با هدف ايجاد هماهنگي كامل بين كليه نهادهاي ذيربط داخلي در نيمه مهرماه سال 1382 مسووليت امر را به اينجانب واگذار نموديد و اينجانب عليرغم عدم تمايل و پيش بيني مشكلات فراروي امر، به دليل شرايط كشور و تاكيد جنابعالي و توصيه موكد مقام معظم رهبري، مسووليت امر را پذيرفتم. با بحثهاي انجام شده در سطوح كارشناسي و وزرا، پنج مرحله براي مواجهه با اين موضوع پيش بيني و برنامهي لازم تدوين شد: 1- مهار بحران و دور كردن تهديد از كشور؛ 2- مصون نگه داشتن تاسيسات و امكانات موجود؛ 3- توسعه و تقويت ظرفيتها؛ 4- ترميم و تقويت موضع حقوقي؛ 5- و تبديل بحران به فرصت؛ مرحله اول با فوريت و حساسيت ويژه همراه بود، چون هم اظهار موارد قصور و هم عدم اظهار آنها ميتوانست بهانهاي براي ارجاع پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل گردد. هدف آمريكا تكرار مصوبات عراق در مورد ايران بود تا بازرسان دسترسيهاي نامحدود به امكانات، تجهيزات و افراد پيدا كنند و با عدم پذيرش مصوبات شوراي امنيت توسط ايران، مراحل بعدي تهديد تا عمليات نظامي در دستور كار قرار گيرد تا نهايتا آمريكا بتواند نيت اصلي خود را كه مقابله با نظام است پي بگيرد. در آن مقطع، دو ديدگاه افراطي و تفريطي در داخل كشور مطرح بود. گرچه هر دو گروه پشتوانه و حمايت محدودي داشتند؛ ولي در عين حال تصميم گيري منطقي و مديريت مدبرانه را در اين موضوع با مشكل مواجه كرده بودند. نظريه افراطي مبتني بر مقابله مستقيم، بياعتنايي به قطعنامهي آژانس و نهايتا خروج از معاهده NPT بود و بر اين اعتقاد استوار بود كه طرف مقابل در برابر اين اقدامات فورا عقب نشيني خواهد كرد و از موضع ضعف، امتيازات بزرگي به ايران اعطا خواهد نمود. شيوهاي كه كرهي شمالي اتخاذ نموده بود، سرمشق اين تفكر بود. متقابلاً نظريه تفريطي مبتني بر پذيرش كامل خواستههاي آمريكا و صرف نظر كردن از توانايي هستهاي در قبال برخي از امتيازات از جانب غرب بود. تصميم ليبي به نابود كردن تجهيزات هستهاي نيز سرلوحه اين ديدگاه تلقي ميشد. هيچ يك از اين دو نظر مورد تاييد نظام نبود، نه كشور در آن مقطع هنوز براي مواجهه با تهديدات بزرگ خود را آماده كرده بود و نه از دست دادن همهي دستاوردها در اولين فشار دشمن، با نظر ملت و جايگاه بلند كشور و منافع ملي سازگاري داشت. لذا مقرر شد با تدبير و برنامه ريزي حساب شده و همه جانبه، هم آمادگي براي مقابله با تهديدات احتمالي ايجاد شود و هم فناوري هستهاي حفظ و تقويت شود و هم چالش به وجود آمده به عادي سازي و ارتقاء جايگاه سياسي ايران منجر گردد. دو موضوع در دستور كار قرار گرفت، حل مسايل فني - حقوقي بر مبناي اظهار برنامهي هستهاي و همكاري كامل با آژانس از طريق اجراي كامل پروتكل الحاقي و راهكار سياسي از طريق مذاكره با كشورهاي موثر و ذي نفوذ در صحنه بينالمللي. براي مقابله با تهديد فوري، گزينههاي مختلف بررسي شد. بديهي است مدعي اصلي عليه ايران در موضوع هستهاي آمريكاست و قابليت اين كشور براي مقابله يا مصالحه در اين مورد به مراتب بيش از ديگران است. ولي آمريكا در آن مقطع تنها به تسليم شدن ايران در برابر تهديداتش ميانديشيد و بناي تفاهم نداشت. ايران نيز به دليل تجربيات گذشته، مذاكره با آمريكا را مطلوب و به مصحلت نميديد. روسيه نيز به دليل تداوم همكاري با ايران و شرايط و جايگاه ضعيف بينالمللي ياراي ورود به اين كارزار سياسي را نداشت. ضمن آنكه استقلال ايران در توليد سوخت را نميپسنديد. چين و كشورهاي غير متعهد دوستان خوبي بودهاند؛ ولي اندوختهي كافي سياسي براي مواجهه با موضوعي با اين درجه از اهميت و پيچيدگي را نداشتند. اروپا نيز از آن جهت كه مخالف دستيابي ايران به توانايي هستهاي بود، گزينه خيلي مناسبي نبود، ولي شكافي كه در مساله عراق بين اروپا و آمريكا بروز كرده بود و عدم تمايل فرانسه و آلمان و حتي انگلستان به تكرار ماجراي عراق و منطقه، روزنهاي ولو محدود براي رويكرد سياسي را فراهم نمود. اتفاقا سه كشور هم همين انديشه را دنبال ميكردند و با ارسال نامهاي از طرف سه وزير، در اين امر پيشقدم شدند. هدف اوليه سه وزير در سفر به تهران، تضمين امنيت به تهران در برابر اخذ تعهد نسبت به توقف دايمي چرخهي سوخت بود. مذاكرات در شرايط بسيار دشواري انجام شد ولي نهايتا به جاي توقف به تعليق آنهم داوطلبانه و با هدف اعتمادسازي تن دادند. خوشبختانه آمريكاييها در آن شرايط از اينكه برنامهريزي همه جانبهشان دچار شكست شد، خشمگين بودند و اروپاييها را سادهلوح و فريب خورده ميدانستند و هم چنان تنها راه را مقابله و حتي برخورد نظامي اعلام ميكردند. در مرحله دوم آنچه كانون توجه قرار گرفت، صيانت از تاسيسات در قبال تهديدات احتمالي و ايجاد قابليت جايگزيني و حفظ توان موجود و در مرحلهي سوم تقويت و تكميل ظرفيتهاي چرخهي سوخت و رفع نواقص و كاستيها بود. از آنجا كه برنامهي غني سازي پيش از رسيدن به مرحلهي نهايي در معرض جنجال سياسي و تبليغاتي قرار گرفته بود، ضروري بود با تنظيم وضعيت سياسي و بدون بازگشت به بحران، مراحل باقي مانده را طي نماييم. دو ركن اساسي به طور متمركز پيگيري شد: تكميل كارخانهي UCF اصفهان و توليد اوليه گاز هگزافلورايد و همزمان توليد حداقل ضروري دستگاههاي سانتريفيوژ براي مرحلهي اوليهي غني سازي، عليرغم همه دشواريها هر دو مهم به موقع به انجام رسيد؛ به نحوي كه هر زمان تصميم به غني سازي گرفته شود، ظرف مدت بسيار كوتاهي نتيجهي مطلوب حاصل خواهد شد و نيز در صورتيكه امكانات و تاسيسات هستهاي مورد هجوم نظامي قرار گيرد، ميتوان توليد گاز غني شده و سوخت را بدون آسيب پذيري ادامه داد. در زمينه دفاعي و نحوه مقابله با بحران و شرايط خاص اقتصادي نيز پيش بيني و برنامهريزيهاي لازم انجام شده است كه گزارشات مجموعه اين موارد جداگانه خدمت شما گزارش شده است. البته هدف از اين ظرفيتسازي به هيچ عنوان مقابله اروپا و غرب نيست؛ بلكه مقصود اين است كه طرف مقابل مطمئن شود كه هيچ راهي براي توقف اين فناوري ندارد تا در نهايت به يك تفاهم ميانه و قابل پذيرش طرفين تن دهد. مرحله چهارم تقويت موضع حقوقي بود. از ابتداي بحران موضوعات فني و حقوقي مورد توجه ويژه و دقيق بوده است. آمريكا بنا داشت در آژانس و سپس در شوراي امنيت ايران را متهم به نقض معاهده عدم اشاعه نموده و بر اساس آن محروميت ايران از حقوق مطرح در بند چهارم NPT راجع به استفاده از انرژي صلح آميز هستهاي را دنبال كند. در مذاكرات سياسي و در اظهارات رسمي و رسانهاي به طور مستمر قصورهاي ايران را مطرح و بزرگ مينمود و اصرار داشت كه ايران همكاري لازم را با آژانس براي اصلاح و جبران تخلفات، انجام نداده است. همزمان با تاكيد بر نظامي بودن اهداف ايران و طرح موضوعات جديد، تلاش داشت پاي بخش نظامي را به ميان بكشد. كار در بخش حقوقي - فني با مذاكره با مدير كل آژانس در تهران آغاز شد و توسط گروههاي كارشناسي با دقت و حوصله به طور منظم و پيوسته دنبال شد تا موضوعاتي را كه به عنوان تخلف يا قصور ايران قلمداد ميشدند، به تدريج حل و فصل گردند. طبق مقررات پادمان هرگاه كشوري در اجراي تعهداتش قصور كند، بايد مبادرت به اقدامات اصلاحي نمايد و اين اقدامات مورد تاييد آژانس قرار گيرد. متاسفانه نتايج نمونهبرداريها درجات بالايي از غني سازي را نشان ميداد كه ميتوانست ايران را براي مقاصد تسليحاتي متهم نمايد. يكي از دشوارترين مباحث فني با آژانس تاييد اين موضع ايران بود كه منشا اين سطوح از غني سازي آلودگي خارجي ميباشد. موضوعات ديگر نيز هر يك پيچيدگيهاي ويژه خود را داشته و مستلزم مباحث دقيق تخصصي و غالباً طولاني براي روشن شدن مساله بودهاند. بديهي است اين زاويه كار كمتر مورد توجه افكار عمومي قرار گرفته است ولي جنابعالي مستحضريد كه صدها ساعت وقت كار مداوم مصروف رفع اين ابهامات شده و پيشرفت تدريجي ولي قابل ملاحظهاي در اين مسير حاصل شده است. مسايل حساس، پيچيده و عمدهاي تا قبل از اجلاس پاريس حل و فصل شدند. ولي اين مرحله از كار هنوز نهايي نشده است. براي تكميل و پايان بخشيدن به موضوعات باقي مانده اقدامات و بحثها و بازديدهاي لازم بازرسان در دست اجرا است و پيش بيني ميشود قبل از پايان سال جاري ميلادي اين مرحله پايان يابد كه در نتيجه هر گونه دليل يا بهانه حقوقي از مخالفين سلب خواهد شد. نقطه آغاز مرحله پنجم، توافق پاريس است. بر خلاف تصور عمومي، توافق پاريس نه پايان اين فرآيند بلكه در واقع ابتداي مذاكرات واقعي براي نيل به تفاهم است. از آنجا كه ايران در آن مقطع امكانات ساختاري خود را در بخش چرخه سوخت كامل كرده بود، امكان تعليق غني سازي براي يك دوره چند ماهه بدون آنكه خدشه اساسي به برنامه توليد سوخت وارد شود، فراهم شده بود. متقابلاً اروپا نيز پذيرفت كه وضعيت را طي اين دوره در آژانس عادي كند تا امكان انجام مذاكرات فراگير در شرايط آرام و متعادل فراهم شود. توافق پاريس حاوي پنج ركن اساسي است: 1- هدف توافقنامه مذاكره به منظور نيل به يك راهحل مورد قبول طرفين است. مفهوم اين عبارت براي اروپا به وضوح روشن است، زيرا آگاه است كه ايران تنها راهحلي را خواهد پذيرفت كه شامل غني سازي باشد. 2- حق ايران براي مقاصد صلح آميز انرژي هستهاي و ارجاي بدون تبعيض اين حق شناسايي شده است. گرچه اين حقوق بر اساس معاهده عدم اشاعه غير قابل انتزاعياند ولي تاكيد بر آن در توافقنامه دو جانبه نشانه ديگري از آمادگي براي تفاهم مرضي الطرفين شامل غني سازي است. 3- توافق شد كه ايران براي ايجاد اطمينان نسبت به حفظ ماهيت صلح آميز برنامه هستهاياش تضمين عيني بدهد. واضح است كه ارايه تضمين عيني براي حفظ برنامه هستهاي است و نه حذف آن. 4- متقابلاً اروپا نيز متعهد است در زمينههاي سياسي اقتصادي امنيتي و فنآوري تضمين قطعي بدهد. اين به مفهوم تضمين عادي سازي و ارتقاء روابط است كه تعهدي كاملا منطقي است؛ زيرا در نهايت امر تنها تضمين واقعي و درازمدت براي طرفين و اعتماد و اطمينان واقعي نسبت به نيات و اقدامات يكديگر ارتقاء و تعميق روابط است. مذاكرات TCA با اروپا و عضويت ايران در WTO بعنوان عضو ناظر با تلاش و حمايت اروپا اولين قدم در اين راه است. 5- همكاري منطقهاي در قبال بحرانهاي موجود و نيز همكاري در مقابله با تروريسم منجمله القاعده و منافقين نيز مكمل تضمينات فوق و مقوم تفاهمات است. گرچه هنوز اروپا نسبت به منافقين عملكرد درستي ندارد ولي صرف اين تفاهم و شناسايي اين گروه در كنار القاعده به عنوان مظاهر تروريسم كور، قدمي مثبت و روبه جلو ميباشد. پس از سه ماه مذاكره در سطح گروههاي كاري مجموعه نظرات و پيشنهادات توسط هيات ايران به عنوان مبناي راهحل به سه كشور ارايه گرديد. مذاكراتي كه متعاقباً در كار گروه هستهاي و سپس در كميته راهبري انجام شد نيز پيشرفتهايي را در اين چارچوب به همراه داشت. ليكن احساس شد اروپا به دليل يا به بهانه انتخابات رياست جمهوري قصد دارد حصول به تفاهم را به تاخير اندازد و لذا تاكيد شد در صورت عدم توافق ايران ناگزير است راساً اقدام به راهاندازي مجدد تاسيسات اصفهان نمايد. اين وضعيت به ملاقات مجدد با وزراي سه كشور در ژنو انجاميد كه طي آن سه وزير متعهد شدند تا اواسط مردادماه طرح جامع و كامل خود را با مذاكره و تفاهم ارايه نمايند. بنابراين تبديل بحران به فرصت عملاً محقق شده است و بايد با تدبير از اين فرصت بهره برداري شود البته نتيجهگيري و بهرهبرداري نهايي از فرآيند مذاكرات در ابتداي كار دولت جديد و تصدي امور اجرايي كشور توسط رييس جمهور منتخب محقق خواهد شد. گرچه طرح اروپا در حال تدوين نهايي است ولي بر اساس اظهارات و شواهد چندين موضع و موضوع در طرح اروپا پذيرفته شده و قابل ارايه است. مواضعي كه تا قبل از دستيابي ايران به فناوري هستهاي همواره از طرف آنها نفي شده بود و آمادگي براي پذيرش آنها وجود نداشت، مذاكرات انتقادي و يا سازنده پانزده سال گذشته با اروپا گواه اين مدعي است: 1- حمايت كامل از برنامه توليد انرژي هستهاي در ايران شامل تامين نيروگاه از منابع غربي؛ 2- تضمين ارايه سوخت نيروگاهها به مدت طولاني و با پشتوانه آژانس و سازمان ملل؛ 3- تضمينهاي مربوط به تماميت ارضي، استقلال، حاكميت ارضي و عدم تجاوز به ايران؛ 4- تقويت روابط سياسي و امنيتي شامل همكاريهاي سياسي - امنيتي در منطقه؛ 5- شناسايي ايران به عنوان منبع اصلي تامين انرژي براي اروپا شامل نفت و گاز؛ 6- رفع تدريجي موانع ارسال تجهيزات، فناوري پيشرفته و همكاريهاي تكنولوژيك؛ 7- تقويت همكاريهاي بينالمللي منجمله در مقابله با تروريسم و مواد مخدر؛ 8- پيشرفت سريع در نهايي شدن موافقتنامه تجاري ايران و اروپا و عضويت ايران در WTO. در مورد چرخه سوخت نيز راهحل ميانه و قابل تفاهم كاملاً براي اروپا روشن است و چنانچه اراده سياسي براي حل و فصل موضوع به صورت جدي باشد امكان تفاهم فراهم خواهد بود. برخي از قرائن حاكي از آن است كه اروپا قصد دارد پيشنهاد خود را بر مبناي حداقلي ارايه نمايد و تا سپتامبر با ايران مذاكره نمايد تا نهايتاً پس از روشن شدن سياست دولت جديد پيشنهادات خود را تكميل نمايد. به اروپاييها گوشزد شده است كه چنين شيوهاي خطاي غير قابل بازگشت خواهد بود و در صورتي كه طرح اروپا براي ايران قابل قبول نباشد به اقدامات عملي دست خواهد زد و البته هم چنان آماده ادامه مذاكرات خواهد بود. در پايان لازم ميدانم از همه كارشناسان متعهد و خستگي ناپذير از سازمان انرژي اتمي وزارت امور خارجه وزارت دفاع و ساير نهادهاي ذيربط كه در اين دوره نسبتاً طولاني به طور مداوم و مستمر پيگير امور مربوط به آژانس و ساير مسايل بودهاند كه ذكر نام آنها مقدور نيست ولي همگي شايسته تقديرند و از همه دانشمندان و متخصصين هستهاي كه كار فوقالعاده انجام دادهاند و عليرغم محدوديتها با روحيه و ايمان، توانايي هستهاي كشور را به طور مداوم ارتقا دادهاند و در واقع قهرمانان اصلي اين صحنهاند و از اعضاي هيات مذاكره كننده كه متشكل از زبدهترين افراد سياسي حقوقي كشور بوده و داراي سوابق طولاني در زمينه مذاكرات دشوار و حساس سياسي حقوقي و بينالمللي ميباشند و به گواهي هم كساني كه از جزييات امر مطلعاند در طراحي برنامهريزي مذاكره با تبحر كامل عمل كرده و در برابر مجموعه وسيع تيم اروپايي به خوبي در خط مقدم از منافع و امنيت ملي دفاع نمودند و عليرغم همه نامهربانيها و اظهارات مغرضانه و تخريب كننده در همه مقاطع با دلسوزي و دقت به كار خود ادامه دادند و از وزرا و مسوولين عالي كشور از جمله آقايان دكتر خرازي، مهندس آقازاده، امير شمخاني، حجتالاسلام و المسلمين يونسي، مهندس جهانگيزي، دكتر حسين تاش، دكتر ولايتي، دكتر لاريجاني و جناب آقاي بروجردي كه در همه مقاطع با مباحث و نظرات دقيق و مسوولانه حامي و پشتوانه كار بودهاند؛ سپاسگزاري و تشكر نمايم. توجه ويژه راهنماييهاي ارزنده و حمايتهاي قاطع جنابعالي و نيز حمايت سران محترم قوا و رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام تعيين كننده و بنيادين بوده است. مهمتر از همه آنكه موضوع هستهاي يك بار ديگر اهميت جايگاه رهبري نظام را در تنظيم و هدايت سياستهاي كلان كشور و ايجاد وحدت نظر بين همه مسوولين و جامعه به وضوح آشكار ساخت چنانكه در تمام مدت نظرات و تصميمات راسخ ايشان عامل اصلي پيشرفت كار به طور منظم بود. اينجانب در هفتههاي اخير رييس جمهور منتخب را در جريان اقدامات انجام شده و وضعيت پيش رو گذاشتم و مواردي را براي ادامه مسير كار به ايشان پيشنهاد نمودم. ترديدي ندارم كه مرحله نهايي كار با هدايت رهبر معظم انقلاب اسلامي به نحوي كه متضمن منافع دراز مدت جمهوري اسلامي ايران باشد به سرانجام مطلوب خواهد رسيد. انشاءالله
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home