سه‌شنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۴

لو لو آمد

چند سال پیش که کفگیر سوسیالیست‌های فرانسه مثل اصلاح‌طلبان خودمان به ته دیگ خورده بود و پس از بیست سال حضور مستقیم در حاکمیت به لعن و نفرین طرفدارانشان دچار شده بودند، تنها راه نجات را سپردن صحنه به راست سنتی دیدند. و با همکاری صمیمانه گروه‌های کوچک چپ، افراطی، انقلابی و محیط‌زیستی و غیره، 14 کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کردند. دو کاندیدای جناح راست در این انتخابات یکی ژاک شیراک رئیس جمهور وقت فرانسه و دیگری ژان ماری لوپن، رهبر فاشیست‌ها بودند. وقتی نتایج دور اول انتخابات اعلام شد ژاک شیراک و رهبر فاشیست‌ها به دور دوم راه یافتند. رهبر حزب سوسیالیست در یک صحنه سازی ماهرانه کناره‌گیری خود از صحنه سیاست را اعلام کرد و طرفداران از همه جا بی‌خبرش هم کلی اشک ریختند، دستمال کاغذی حرام کردند و به محیط زیست آسیب رساندند. نتیجه این انتخابات برای فرانسویان مدعی دمکراسی و حقوق بشر شرم آور بود. آنها که مثل ما چوب اسلام ریگان، تیشه حماقت روح‌الله خمینی و چماق ساواک و ساواما به تنشان نخورده بود. آن‌ها که دویست سال پیش بدون دخالت هویزر نامی فاتحه پادشاه و دربار و کلیسا و کشیش‌های فاسد را خوانده بودند، شرمنده و دست‌پاچه شدند که مبادا در تنها کشور اروپا که قانون اساسی‌اش غیر مذهبی است یک فاشیست رئیس جمهور شود. طفلک‌ها نمی‌دانستند کل قضیه صحنه سازی است. از لحظة اعلام نتایج انتخابات، تلویزیون، رادیو، روزنامه و احزاب همه به کار افتادند : به ژاک شیراک رای دهید تا فاشیست‌ها نیایند. ملت فرانسه با آن همه سابقه مبارزات سیاسی در تله وحشت فرو افتاد و از خود نپرسید چرا کار به اینجا رسید. نتیجه این شد که ژاک شیراک، که اگر رئیس جمهور نمی‌شد، به جرم اختلاس باید مستقیم روانه زندان می‌شد با بیش از هشتاد درصد آراء به ریاست جمهوری کشوری رسید که ولترها، میرابو و منتسکیو از آن برخاسته بودند. و با اتکاء به همین آرای مردمی رسما و با زیر پای گذاشتن قانون اساسی فرانسه، همگام با رهبر فاشیست‌ها و خاتمی عزیز در مراسم تدفین گوساله زرین واتیکان هم شرکت کرد، صلیب هم کشید و با اتکاء به همین آراء فاتحه‌ای هم برای قانون اساسی فرانسه خواند. امروز در فرانسه هیچ یک از احزاب قدرت بسیج مردم را ندارند. و ملت فرانسه باید با رفسنجانی که خودش سر کار آورده بسازد. به استثنای تقلب وسیع و گسترده، به استثنای افتضاح شورای نگهبان، انتخابات حکومت استنجاء هم همین حکایت است: 7 کاندیدای مثلا «خوب» و یک کاندیدای «بد». نتیجه هم عین انتخابات فرانسه شد. کاندیدای بد و اربابش به دور دوم راه یافتند. شرق، همبستگی و توسعه هم هوار می‌کشند برای بستن راه بر فاشیسم به رفسنجانی رای بدهید. واقعیت این است که رفسنجانی با آن سابقه درخشان در مقابل تنها کاندیدائی که می‌توانست به پیروزی برسد یک آشغال‌تر از خودش بود. یعنی همین احمدی نژاد، لات و چاقوکشی که نوچه همین هاشمی است. کیهان هم برای تند کردن آتش تنور انتخابات هاشمی عربده می‌زند : احمدی نژاد خوب است، پدر همه را در می‌آورد و همه به احمدی نژاد رای می‌دهند، تا مردم بیشتر بترسند و یک پادوی سیاست خارجی را به نوچه‌اش ترجیح دهند. فقط چشم کور کیهان، شرق، توسعه و غیره و دیگر دست‌اندرکاران حکومت استنجاء یک مسئله را نمی‌بیند. و آن اینکه احمدی نژاد از رجائی، رجائی‌تر نمی‌تواند بشود؛ از مهدوی کنی، کنی‌تر نمی‌تواند بشود؛ و از میرحسین موسوی هم، موسوی‌تر نمی‌تواند بشود، چون امکانش وجود ندارد. چون این سه مهره شروع فاشیسم حداکثر سفاکی و حماقت و وحشی‌گری را به اجرا گذاشته‌اند، بیش از آن ممکن نیست. ایرانیان را از فاشیسم نترسانید، فاشیسم 26 سال است علنا بر آنان حکومت می‌کند. با تحریم انتخابات، مردم ایران به جهانیان ثابت خواهند کرد که مشروعیتی به حاکمیت فعلی نخواهند داد. عدم حضور در پای صندوق‌های رای جواب دندان شکن ملت ایران به حامیان خارجی حکومت ملایان خواهد بود

acme-web-design.info
acme-web-design.info