یکشنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۵

ناقضان حقوق بشر ، ضابتان حقوق بشر


با درود
سال 1382 نزد یک قاضی اصفهانی در شعبه ی 14 دادیاری از ناحیه ی 7 داد سرای انقلاب اسلامی مستقر در زندان اوین در حال بازپرسی بودم و درخصوص پرونده ام مورد باز خواست قرار گرفته بودم ، که ناگهان درب ورودی شعبه باز شد و مرد نسبتا جوانی وارد اطاق شد و به اتفاق او چند تن دیگر نیز از پی اش وارد شدند ، من که چشم بندم را در شعبه برداشته بودم کاملا او را دیدم و در همان ابتدای امر کت و شلوار خوش دوختش توجه ام را جلب کرد و کاملا هویدا بود که او از کار مندان عالی رتبه است ، به هر حال او در مسیر نگاهم پیش آمد تا دقیقا جلوی من ایستاد و من نیز نا خود آگاه از روی صندلی برخواستم و در مقابلش ایستادم ، چشم در چشم ، و این اولین باری بود که چشمم به جمال قاضی ی سرکوب گر سعید مرتضوی روشن شد و چهره ی به یاد ماندنی اش را خوب به خاطر سپردم ، طولی نکشید که در بند عمومی ( بند 8، سالن 7) خبر دستگیری و قتل خانم زیبا کاظمی را شنیدم همان عکاس و خبر نگار ایرانی /کانادائی که توسط همین ملعون حکم دستگیری اش صادر شد و سپس ناجوانمردانه به قتل رسید
چه قبل و چه بعد از آن به لحاظ اعمال فشار های دستگاهی که تصدی اش با سعید مرتضوی بود به انواع مشکلات دچار شدم
زمانی که به یاد تمام شکنجه ها ودرد ها و باز جوئی ها می افتم و یاد ساعاتی که در انفرادی 240 قوه ی قضائیه بودم یاد در
باز داشتگاه 3 طبقه زیر زمین اطلاعات ناجا ویا حتی زمانی که در اطاق اعدام بودم و یا آن دم که وحشیانه مورد حمله ی عوامل سعید مر تضوی قرار می گرفتم و به حد مرگ کتک می خوردم با خودم بر عهدی که بستم صحه می گذارم که تا نابودی کامل ظلم باید جنگید
سعید مرتضوی ناقض حقوق بشر است این ملعون نمی تواند ضابط حقوق بشر باشد ، دست از این رفتار تهوع آور بر دارید
کما اینکه دست برندارید هم باز ما ادامه می دهیم

acme-web-design.info
acme-web-design.info