احتمال حمله آمريکا به ايران با پيشرفت برنامه غنيسازي اورانيوم ايران شديدتر ميشود
بازتاب : در حال حاضر، آجرهاي اوليه حمله به ايران روي هم گذاشته شده و اين كار با پيشرفت برنامه غنيسازي اورانيوم ايران شديدتر ميشود. مسئولان آمريكايي با انتخابات اخير ايران و انتخاب محمود احمدينژاد به عنوان رئيسجمهور، به اين بحث بسيار علاقهمند شدهاند، چراكه در مقايسه با عراق 2002، به نظر اين مراحل در مورد ايران نيز در حال طي شدن است.به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب»، يك سايت آمريكايي در تحليلي نوشت: ما نميدانيم كه بوش دقيقا در چه زماني، تصميم به حمله به عراق را گرفت، عدهاي بر اين باورند كه اين تصميم در نوامبر سال 2001 گرفته شده بود و عدهاي هم اكتبر 2002 را زمان آن ميدانند، اما مهم زمان «اعلام طرح حمله» بود كه در سال 2002 بود.نتايج مذاكرات آمريكاييان با مقامات انگليسي براي عموم اعلام شد. در جولاي 2002 «نيويوركتايمز» فاش كرد كه اين طرح، شامل حمله سهجانبه آمريكاييها از شمال، جنوب و غرب عراق و از سه راه هوا، زمين و درياست. «واشنگتنپست» و «والاستريتژورنال» هم به ترتيب، نقش خود را در اين زمينه ايفا كردند.ارزش بازبيني اين روند به شباهتهاي زياد آن با موقعيت فعلي است. بوش كه در آن زمان، هيچوقت به طور قطع اعلام نكرد كه قصد حمله به عراق را دارد يا نه، امروز نيز در مورد ايران، موضع مشابهي را اختيار كرده است. وي در 22 فوريه در بلژيك، اعلام كرد كه براي حمله به ايران، هنوز تصميمگيري قطعي نشده است، اما تحقيقات در اينباره ادامه دارد.به رغم دودلي بوش، رامسفلد، بارها طرحهاي مختلفي را براي حمله به ايران مطرح كرده است. اين طرحها از بحث حمله هوايي و موشكي به ايران گرفته تا استفاده از جنگهاي نامنظم به وسيله گروهكهاي ضدايراني يا تهاجمي همهجانبه به ايران، متغير است كه هر كدام جوانب مثبت و منفي متفاوتي دارد. حمله موشكي به ايران، مطمئنا باعث تخريب تعدادي از تجهيزات هستهاي ايران ميشود، اما به تجهيزات مخفي اين كشور آسيبي نميرساند و همچنان رژيم ايران را سرپا نگه ميدارد. استفاده از جنگهاي نامنظم گروهكي نيز شكست خواهد خورد. تهاجم همهجانبه شايد اين مشكل را حل كند، اما فشارهاي غيرقابل جبراني را به ارتش تحت فشار آمريكا وارد خواهد كرد.اين مسائل است كه طراحان آمريكايي را در اينباره دودل كرده است. اما اگر تصميم در اين زمينه گرفته شود، وزارت دفاع ديگر در مورد حمله صبر نخواهد كرد.پله نخست در اين مورد، تعيين اهداف احتمالي در ايران و دستيابي به ميزان قدرت دفاعي اين كشور است. شناسايي اهداف احتمالي در اواخر سال گذشته با پرواز هواپيماهاي جاسوسي «سيا» به نام «غارتگر» بر فراز ايران و اعزام تيمهاي شناسايي كوچك به جمهوري اسلامي آغاز شد. اين مسئله نخستين بار از سوي «سيمور هرش» در ژانويه فاش شد. هرش گفت: «منظور، شناسايي و تجزيه چندين هدف است كه با حملات هوايي و عمليات كماندويي زميني ويران خواهد شد».«ويليام آركين» ميگويد: احتمال ارسال هواپيما و زيردرياييهاي الكترونيكي براي مقابله با گارد هوايي و ساحلي ايران نيز وجود دارد. هدف از اين كار، شناسايي رادارها و مراكز نظامي زميني براي از بين بردن كارآيي آنان است. به هر حال، ديدار آمريكاييها با مقامات اسرائيلي در مورد احتمال استفاده از هواپيماهاي اسرائيلي در چند سناريوي آمريكا، نشاندهنده افزايش احتمال اين حملات است.«ديك چني» در ژانويه اعلام كرد: «حتي شايد اسرائيل تصميم بگيرد كه اول حمله كند»؛ البته اگر به پيشرفت در برنامههاي سلاح هستهاي ايران متهم شود.شواهدي نيز از ارتباط مسئولان «سيا» با گروهكهاي ضدايراني، به ويژه مجاهدين خلق وجود دارد تا احتمال حضور آنان را در جنگهاي پارتيزاني عليه ايران را برآورد كند.با تحليل همه اين احتمالات و طرحها، شايد حمله آمريكا به ايران، حمله هوايي با استفاده از عمليات پارتيزاني و كماندويي، زميني باشد، اما احتمال واكنشهاي ايران را نيز كه حملات موشكي به تانكرهاي نفتي خليج فارس و افزايش شورشها در عراق است، نبايد از ذهن دور داشت.با توجه به مطالب مذكور، شواهد بسياري هست كه نشان ميدهد، اوضاع كنوني، درست شبيه اوضاع پيش از حمله به عراق است، در حالي كه بوش هنوز هيچ تصميم قطعي براي حمله به ايران نگرفته است
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home