دوشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۴

بازتاب رفسنجانی دربازتاب/ دکترجواد امامی – پرویزسفری – محمد مسعود سلامتی

اخيراٌ نوشته ای درسایت وابسته به دبیرمجمع تشخیص مصلحت نظام (که ریاست آن با هاشمی رفسنجانی می باشد) تحت عنوان ازمداحی رفسنجانی تا دشمنی با کارگزاران منعکس گردید. گرچه اینگونه حملات به منظور تخریب چهره طبرزدی و تشکیلات تحت هدایت وی دارای سابقه طولانی بوده و ازسالهای 64 -65 گرفته که رقیبان تحت عنوان "برگزاری اردوهای مخفی" دربولتنهای خود براین امر همت می گماردند تا سال67 که به مدد وزیر کشور وقت حمله شبانه بمنظور شکستن قفل درب انجمن دانشجویان دانشگاه علم و صنعت(تصرف عدوانی انجمنی که از طریق انتخابات نتوانسته بودند آنرا جزو تیول خود درآورند) و تا اظهار نظرهمان شخص درسال69 به منظور خفیف جلوه دادن این گروه که آنرااز گروههای فصلی نامیده و براین باور(خیال) بود که عمرش با پایان انتخابات تمام خواهد شد!! تا روزی که عناصر موسوم به انصار حزب الله در سال 1374 یورش وحشیانه ای به دفتر این گروه انجام دادند. تا روزی که عناصری از دفتر ریاست جمهوری (آبانماه 1374) حمله فیزیکی دیگری را به مقراین تشکیلات تدارک دیدند.... تاروزی که روزنامه کیهان درمقاله ای با عنوان "گل وآتش"(تیرماه 1379) ضمن ستودن حرکت یکی ازگروهها که "گل ولبخند اصلاحات" را برای سا لگرد 18 تیر تدارک دیده بود درمقابل به برنامه این گروه به همان مناسبت که افروختن شمع دردانشگاهها بوده و تحت عنوان" جنبش دانشجویی شمعی فروزان درشب میهن" عنوان شده بود تاخت و ...... اکنون نیزکه طبرزدی ازدرون زندان لب به انتقاد ازهاشمی رفسنجانی پرداخته عجیب نیست که سایت منسوب به دبیر مجمعی که وی ریاست آنرا عهده داراست همان سیاست 20 ساله اخیر را پی جوید . مشکل طبرزدی که برحکومتگران گران آمده آن نیست که چرا او تحول وتطور فکری یافته ؛ مشکل آن نیست که چرا وی به زعم نویسنده آن مقاله فردی افراطی ( بخوانید بی پرده و صریح ) است . مشکل اصلی آن است که چرا طبرزدی وابسته به یکی ازجناح های قدرت نیست . چرا مستقل است. چرا درتمام این 20 سال اخیر یک خط استقلال ازجناحهای حاکم را تعقیب کرده وهمچنان برآن پای میفشارد. مقاله پیش گفته سعی نمود طبرزدی را به خاطر تغییرات فکری مورد ملامت قرار دهد چنانچه درانتهای آن سیر نقشهای وی را دانشجوی بسیجی ؛ اصلاح طلب و اپوزیسیون خوانده است . ظاهرا نویسنده غفلت کرده ساختاری که دربرابر آن چنین نقشهایی ظاهر شده را مورد بررسی قرار دهد. اگرطبرزدی دهه 60 به باور خام ایدئولوژیک خود حامی یک ساختاربود بمحض آگاهی ازکاستی ها به منتقد آن تبدیل شده وبلکه با اصلاح ناپذیر یافتن آن ساختار به اپوزیسیون آن تبدیل شده این تطور فکری نه تنها نکوهیده نیست بلکه قابل تحسین است . همان طبرزدی که به باور دفاع ازآزادی و عدالت حامی ساختاربودوقتی ساختار را فاقد این خصایص بلکه دشمن آن یافت به انتقاد و سپس مخالفت با آن پرداخت .درواقع آن تغییرفکری جای ملامت دارد که برخی افراد ازروشنفکری به خود رایی برسند . یا افرادی روزی ازخطبه عدالت اجتماعی آغازکنند اما سرانجام به خطبه های مانورتجمل وتحدید آزادی سیاسی برسند. آنانی شایسته نکوهش اند که وقتی باد ازجناح چپ می وزید حامی چپ بودند. و وقتی که دربر پاشنه دیگرچرخید گردش به راست نمودند و آنگاه که درموج سواری چپ و راست کم آوردند کارگزار را علم نموده اما وقتی همان کارگزارکه پایش به میزمحاکمه کشیده شد پشت اورانیزخالی نمودند .. . واکنون قضاوت کنید براستی چه کسی چرخش 180 درجه ای داشته ونیزسزاوار نکوهش است؟ حداکثرخطای طبرزدی آن بود که الفاظی بکاربرد که شایسته بکارگیری نبودند. اما این خطا بزرگتراست یا جرم کسانی که طی بیش ازدو دهه هربرهه بریکی ازمصادرقدرت تکیه زده و ناروایی ها براین ملت روا داشتند .همانان که امروزفراموش کرده اند که می بایست پاسخگوی سیاست پرخسارت تداوم جنگ پس ازفتح خرمشهر باشند. می بایست پاسخگوی برنامه های ناموفق اقتصادی که ماحصل آن استقراض کلان ، تورم، فقرتوده ها وشکاف وحشتناک طبقاتی و... تحمیل وضعیتی براین ملت شد که برای جبران آن درپایان دورانی که قراربود به بهشت موعود برسیم ناچارشدند" لایحه فقرزدایی"! به مجلس ببرند.آنان که می بایست به این پرسش پاسخ گویند که" قتل ناراضیان سیاسی،انسدادعرصه های فرهنگی به حاشیه راندن روشنفکران و مولدان فکری و فرار مغزها" محصول کدام دوره وبرمسند قدرت نشستن چه کسی بود؟ عجیب آن است که حتی بدون نقد عینی ازگذشته خود یا اقدامی که نشاندهنده این تحول ادعایی باشند مترصدند تا چهره نوینی ازخود ترسیم کنند وانتظار دارند که صرفا با طرح ادعا آنهم دربرهه ای که تبلیغاتی بودن سخنها جنبه غالب آن تلقی خواهد شد همه مردم آن حرف ها راباورکنند. گرچه جای جای مقاله سایت منسوب به دبیرمجمعی که هاشمی رفسنجانی ریاست آنرا دارد بلحاظ تحریف یا حداقل درنگاه خوشبینانه ناآگاهی نویسنده محتاج نقد وبررسی است اما دراین کوتاه صرفا به چند نمونه اشاره میگردد: مقاله نویس درمعرفی طبرزدی که دو برادرش به نام احسان و ابوذررا درجنگ ازدست داده (وخود نیزازترکش ها بی نصیب نمانده) چنین عنوان می کند:" به واسطه حمله هوایی عراقی ها وی برادرش ابوذر را ازدست داد و عنوان خانواده شهید را پیدا کرد." ( گویی ازنظرعالیجنابان این خانواده درمسیردفاع ازکشور هیچ اقدامی انجام نداده ومثلا تیری ازقضا وقدر برخانه شان فرود آمده وبه این ترتیب او خود را خانواده شهید جلوه داده است!!) درجای دیگرازقول روزنامه همشهری می نویسد:" این گروه بعنوان نخستین تشکل دانشجویی از کمیسیون ماده 10 احزاب مجوزفعالیت گرفت درحالی که مسبوق به سابقه نبود تشکل های دانشجویی ازوزارت کشور پروانه فعالیت اخذ کنند" نویسنده مزبورظاهرا این زحمت رابه خود نداده تا سری به وزارت کشور بزند و مشاهده کند که پیش ازاین گروه جامعه اسلامی دانشجویان چنین مجوزی دریافت نموده واگرمنظوروی دفترتحکیم می باشد بواسطه آنکه آن گروه همه نوع امکانات دردانشگاهها دراختیارداشت لذا نیازی به کسب مجوزنداشت ولی این تشکل تا قریب 10 سال به بهانه آنکه مجوزندارد امکان دراختیارگرفتن حتی یک اتاق بعنوان دفتری دردانشگاه نداشت (مگردانشگاهی که انجمن اسلامی آن کلا با این گروه همسو بود) قابل ذکراست پس از کسب آن مجوزهم (که خود داستان مفصلی دارد ) عملا امکاناتی درداخل دانشگاهها نصیب این گروه نشد وتنها موفق به افتتاح دفتری درخارج ازدانشگاه شد که سرانجام آنهم پلمپ گردید. مقاله نویس درتوجیه دخالت مستقیم دفتر رییس جمهوروقت درایجاد انشقاق دریک تشکیلات دانشجویی به ابهام گویی وداستانسرایی و خیال پردازی پرداخته چنین میگوید: " دراین شرایط(افشای اختلاس 123 میلیارد تومانی بانک صادرات) ، انتشار خبري در ميان اعضاي انجمن اسلامي دانشجويي، موجب بروز اختلاف و جدايي چند تن از اعضا شد. بنا بر اظهارات اعضاي جداشده، فردي كه پيش از اين در دفتر هاشمي رفسنجاني حضور داشت و حامي اصلي و تأمين‌كننده هزينه‌هاي اين انجمن به شمار مي‌رفت، در روز دوم دولت هاشمي، از دفتر وي حذف شده و پس از منتقل شدن به مكاني ديگر، با تأمين هزينه‌هاي گروه طبرزدي، از آنها خواسته است كه به هاشمي رفسنجاني حمله كنند."(!!) صرف نظر ازداستان فوق که موضوع وشخصیتهای آن مجهول(وای بسا مجعول) می باشند. واقعیت آن است که نویسنده با نادیده انگاشتن سهم خطیر پیام دانشجو درنوزایی مطبوعات مستقل این موضوع را نیز مورد غفلت قرار می دهد که وقتی پیام دانشجو درکنارحمله به جناح راست(مساله اختلاس 123 میلیاردی) حیف ومیل های جناح کارگزار(سیاستهای کرباسچی) رانیزمورد انتقاد قرارداده وهمچنین سیاستهای داخلی وخارجی رفسنجانی وحتی موضوعات مالی اقتصادی که وابستگان آقای رفسنجانی درآن دخیل بودند را نیزبی نصیب نگذاشت و همین مساله واکنش دفتر رییس جمهوری را برانگیخت که ابتدا با گردآوری افرادی ازانجمنهای اسلامی درمقرمطهری وحمایت مالی ازآنها سعی درایجاد انشعاب دراین گروه نمودند و آنگاه که این سیاست مانع ازتداوم انتقادات پیام دانشجو نگردید همان عده راواداربه حمله به دفترپیام دانشجو می نمایند.(آبان 74) این سیاست های خصمانه تا آنجا تداوم یافت که پس از انتشارچند گزارش وتحلیل درخصوص وضعیت شرکت تعاونی پسته رفسنجان وآخرین نوشته که بانام حکمرانان رفسنجان منتشر شد منجربه توقیف دائمی آن نشریه گردید. بازیک نمونه جالب دیگرکه مقاله فوق بعنوان نماد مشکوک بودن طبرزدی آورده (جالب آنکه کسانی که خود هنوزدراردوگاه محافظه کاران قلمداد می شوند ازمنظر اصلاح طلبی وارد شدند) قضیه میتینگ 4خرداد سال 77 می باشد. ماجرا ازاین قرار است که درآن سال این تشکیلات تقاضای مجوزبرگزاری تجمع دربرابردانشگاه تهران نمود .ابتدا وزارت کشوربا مکان آن مخالفت کرد وخواستارآن شد تا این تجمع درپارک لاله برگزار گردد. سپس با تعداد 4نفرسخنران مخالفت کرد که تعداد به دونفرکاهش یافت. سپس با زمان آن مخالفت شد وبجای 29 اردیبهشت خواستارآن شد که به بعد از2 خرداد موکول شود . این تشکیلا ت به منظور گرفتن هرنوع بهانه درهرسه مورد با شروط وزارت کشور موافقت نمود.(نا گفته نماند که اقای عبدالله نوری- شخص وزیر کشور دراین برهه -ازمعدود چهره هایی بود که تا حد توان درعمل پایبندی خود به اصول دمکراسی را نمایاند) شاهدان وخبرنگارانی که درآن روزحضورداشتند ( که تا حدودی درروزنامه های آن زمان نیز منعکس گردیده) گواهند درحالیکه سخنران مراسم هنوزشروع به صحبت نکرد عناصرگروه فشارحمله ورشده وحتی اندکی بعد به شلیک گازاشک آورمبادرت کردند. نیروی انتظامی نیزتا مدتی صرفا تماشاگرصحنه یورش وحشیانه لباس شخصیها به دانشجویانی بود که دریک تجمع قانونی شرکت نموده بودند... با اینکه این نوع حملات فقط محدود به میتینگ آن روزنبود اماقابل تامل است که مقاله نویس سایت وابسته به دبیرمجمع تشخیص مصلحت نظام سعی میکند فقط آنراحرکتی مشکوک و آشوب طلبانه جلوه داده وبجای محکوم کردن آنانی که قانون خود رانیززیرپا می نهند کسانی را که برای استفاده ازحق طبیعی خود به ناحق موردهجوم واقع شدند را محکوم بداند. درادامه مقاله نیز آنچه درمورد احکام دادگاهها آمده روشن ترازآن است که نیازبه توضیح داشته باشد . اما نکته ایی که درپایان قابل ذکراست توجه به این مهم است که همینکه طبرزدی درزندان است(وبی تریبون) ونیز دردادگاه وروند نامعلوم حقوقی تشکیلات اتحادیه دانشجویان ودانش آموختگان آنهم دراقدامی که طی 20 سال اخیربی سابقه بوده منحل اعلام گردیده وشمارقابل توجه ازاعضای تشکیلات یادرزندانها محبوس بوده یامجبوربه جلای وطن گردیده و.... با این همه هنوزامثال گردانندگان سایت منسوب به دبیرمجمع تشخیص مصلحت نظام ازآن درهراس می باشند ونیازبه تخریب چهره اش می دانند همین امرمبین میزان موفقیت ودرجه تاثیرگذاری طبرزدی وتشکیلات وی درجامعه است. فرصت راغنیمت شمرده ضمن اظهارتاسف ازفقدان شرایط مناسب جهت انتخابات آزاد ورقابتی که چاره ای جزتحریم آن فراراه آزادیخواهان باقی نمی نهد ازحرکتهای مدنی جهت آزادی کلیه زندانیان سیاسی به ویژه احمد باطبي ،برادران محمدي حشمت اله طبرزدی؛اکبرگنجی؛ناصرزرافشان؛تقی رحمانی وسایرمحبوسان اندیشه وقلم پشتیبانی نموده و همچنین خواستارپایان دادن به روند نقض حقوق شهروندی درزمینه های سیاسی ،فرهنگی واجتماعی ولزوم بازنگری حکومت درمواجهه بااین مهم می باشیم. 23 خرداد 84 دکترجواد امامی – پرویزسفری – محمد مسعود سلامتی

acme-web-design.info
acme-web-design.info